نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

حضور مداوم در جبهه

حضور مداوم در جبهه

شهید مظفر محبی کله شرکت در عملیات خیبر از افتخاراتش بود و از آن وقت‌ها بود که دیگر کسی او را در شهر نمی‌دید و به طور مداوم در جبهه‌ها حضور داشت و هر از گاهی برای تجدید دیدار از خانواده و دوستان به شوش می‌آمد. در ادامه نوید شاهد شما را به خواندن زندگی نامه این شهید بزرگوار دعوت می‌نماید.
شرکت در جلسات مذهبی وظیفه است

شرکت در جلسات مذهبی وظیفه است

شهید «مهدی میرولی» از همان اوایل زندگی علاقمند به اسلام و مسائل دینی بود. در محیط مدرسه سعی میکرد از رقابتهای بی مورد و کاذب بپرهیزد. شرکت در جلسات مذهبی را نیز به نوعی وظیفه می دانست و در نمازهای جماعت و جلسات قرآن و سخنرانی و غیره شرکت می نمود. در ادامه نوید شاهد شما را به خواندن زندگی نامه این شهید بزرگوار دعوت می‌نماید.
پاسدار بسیجی

پاسدار بسیجی

شهید غلامحسین راشدی اول راهنمایی بود که جنگ تحمیلی آغاز گردید و ایشان به همین دلیل کلاس درس را رها کرده و به عنوان بسیجی عازم جبهه های حق علیه باطل گردید و پس از دوره آموزشی توسط سپاه پاسداران به جبهه اعزام شد. در ادامه نوید شاهد شما را به خواندن زندگی نامه این شهید بزرگوار دعوت می‌نماید.
خودسازی در جبهه

خودسازی در جبهه

«شهید سعید رستمی» پس از دو سال شرکت در جنگ بر علیه مزدوران بعثی و آموختن کاربرد سلاحهای مختلف سبک و سنگین، از خدمت، ترخیص و به آغوش خانواده اش بازگشت و به یاری پدرش در انجام کارهای کشاورزی پرداخت؛ اما روح بزرگ او را هیچ چیز آرام نمی‌کرد مگر فضای روحانی جبهه که او در عمل، به حقیقت توانسته بود خود را آن طور که شایسته اش بود بسازد...»در ادامه زندگی نامه این شهید والامقام را در نوید شاهد بخوانید.
جوان محبوب روستا

جوان محبوب روستا

شهید سید فاضل فواضلی بسیار جوانی ساده و پاک و متدین و قابل احترام بود و در میان اهالی روستای خود و مخصوصاً، جوانان از محبوبیت و جایگاه خاصی برخوردار بود در اواخر سال ۱۳۶۵ برای دفاع از میهن و خاک خود به خدمت نظام در آمد و دوره آموزشی خود را در مشهد - لشکر ۷۷ خراسان سپری کرد.در ادامه زندگی نامه این شهید والامقام را در نوید شاهد بخوانید.
آمدم تا با سلاح تو راهت را ادامه دهم

آمدم تا با سلاح تو راهت را ادامه دهم

شهید رمضان بابایی در هجدهم آذرماه 1366 تقریباً 16 روز پس از شهادت پسر عمویش عازم جبهه شد و با رسیدن به جبهه ابتدا به دنبال اسلحه پسر عمویش گشت تا این که بعد از جستجوی زیاد در اسلحه خانه ها آن را پیدا کرد و می گفت: «آمدم تا با سلاح تو و در سنگر تو راه تو را ادامه دهم.»