ره یافته وصال

به گزارش نوید شاهد اصفهان: غلامرضا ابوطالبی حسین آبادی، شانزدهم فروردين 1342، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش حسین، بازنشسته کارخانه ريسباف بود و مادرش ملک نام داشت.  تا پایان دوره متوسطه در رشته  تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان  بسیجی در جبهه حضور يافت. چهاردهم مرداد 1362، در چومان مصطفی - حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش شهيد شد. مزار او در گلستان شهدای زادگاهش واقع است. برادرش محمدباقر نيز شهيدشده است.

وصیتنامه شهید غلامرضا ابو طالبی

اگر دین جدم با کشته شدن من استوار می شود پس ای شمشیرها مرا دریابید. امام حسین(ع)

اگر دین خمینی با کشته شدن من دوام می  یابد پس ای گلوله ها ای خمپاره ها مرا دریابید تکه تکه کنید، قطعه قطعه کنید.

خدایا در انتظار بودم خدایا سالهاست لحظه شماری می کنم خدایا در تب قطعه قطعه شدن و تکه تکه شدن در راه تو می سوزم خدایا سرم را بدنم را در راه تو ای معبود و ای معشوق  نثار میکنم.

خدایا گناه کارم بیچاره ام درمانده ام به ریسمان تو چنگ زده ام بخاطر تو به جهاد برخاستم سختی ها را تحمل نمودم بخاطر انحراف نکردن از خط تو توهین ها و فحشها شنیدم بلکه شاید به این بنده گناهکار نظری بیفکنی. خدایا مرا به آرزویم که شهید شدن در راه توست برسان.

ندا می رسد ای انسان متوجه باش تفکر کن بببین قدرت پروردگارت چیست آیا میدانی میلیونها و میلیارد ها ستاره و سیاره کشف شده است که زمینی که تو در آن زندگی می کنی یکی از آنهاست آیا در عجایب خلقت در بدن خودت در طبیعت تفکر کرده ای آیا دانستی چه آفریدگاری داری ای انسان چرا در مقابل چنین آفریدگاری که نطفه تو را منزلت زیاد داد به سرکشی میپردازی گناه می کنی به عصیان می پردازی خجالت بکش توبه کن زاری و تضرع کن و سر به زیر افکن.

دل کنده از دنیا

عزیزانم در عذاب روحی بودن عصیانها در مقابل خداوند دیوانه ام کرده است در اطرافم گناه کاران را می بینم که هدف را گم کرده اند و به مقام و قدرت پرستی و پوچی چسبیده اند فحشا و توهینها  را تحمل کردم تا شاید خدا نظری به من بنده حقیرش بنماید تا شاید هدف گم شود بایستی از خوابهای غفلت بیدار شد از طرف دیگر انسانهایی را می بینم پاک، با ایمان، مخلص، عاشق، مومن، محمد باقر ابوطالبی ها، مهدی ابرقویی نژادها، مسعود جاویدی نیاها، علی ریاحی ها، خزائلی ها، محمد حسین دهقانها، کم نبوده و نیستند عزیزانم گنه کارم ولی بیدار به درگاه خداوند توبه می کنم که ای خدا در لحظه های آخر که به سوی تو میشتابم گناهان و لغزشهایم را ببخش عزیزانم به فطرت خود بازگردید، ایمان و لذت داشتن آن را بدست آورید، تفکر زیاد کنید، دعا و تضرع به درگاه خداوند زیاد کنید، از ریا بپرهیزید، قدرت طلبی، مقام پرستی، ریاکاری، دروغ، تهمت، غیبت را رها کرده و از خشم خدا بترسید از خشم خدا از دوزخ خدا.

سخنی با خانواده

عزیزانم هر گونه بدی و اذیتی از من دیدید به خوبی خودتان ببخشید مادر عزیزم زیاد دوستت دارم هر چند محمد عزیزمان رفت و من هم به دنبال او پیوستم ولی تو صبر را پیشه کن دیدار در بهشت انشاءالله ای مادر عزیزم پدرم از زحماتتان تشکر می کنم انشاءالله در این چند سال عمر ایمانتان را زیاد تر و خطتان را استوار تر نمایید.

علی ای فرزند رشید اسلام سعی کن همه وقت خود را در راه خدا بکار اندازی و در مسائل سیاسی عمیقتر باش و روی مسائل حساس نباش جهاد و ایمان و پاکی و تقوا را پیشه خود کن. محسن عزیزم اسلحه رزمندگان را در آینده بدوش کن و از دین محمد پاسداری کن سعی کن از ابتدای نوجوانی روی خط خدا و ایمان و تقوا حرکت کنی.

خواهر عزیزم سنگر اسلام و ایمان و حجاب را مانند همیشه محکم بدار وسعی کن فرزندانی با ایمان تربیت کنی.

خدایا از عزیزانم خداحافظی کردم.

خدایا آماده ام، آماده پرواز، آماده پرواز بسویت، ای معشوق، و ای معبود و ای عزیز ای بزرگ آماده پروازم؟

والسلام غلامرضا ابوطالبی

اول خرداد 62 کردستان پانچوب

منبع: بنیاد شهید منطقه یک اصفهان