چهارشنبه, ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۵۶
کتاب «روایت عشق» روایتی خواندنی از خاطرات «شهید محمد باغداران کاشانی» به قلم «سید سعید موسوی» است که به کوشش «نشرشاملو» منتشر شده است. خاطره‌ خواندنی از شهید محمد باغداران کاشانی را با عنوان «نامه» به روایت همرزم شهید را در ادامه می‌خوانیم.

نامه‌ای که هیچ‌وقت خوانده نشد
نویدشاهد: « ....از شاگردانم بود. درس و مدرسه را رها کرده و به جبهه آمده بود. فرمانده‌اش بودم. عملیات به زودی آغاز می‌شد و محمد اصرار می‌کرد که او را به خط مقدم بفرستم، ولی من میلی به انجام این کار نداشتم. به نظرم می‌رسید هم بی‌تجربه است و هم کم سن‌و‌سال، اما خیلی اصرار می‌کرد. برای اینکه از دست او نجات پیدا کنم، برایش نقشه‌ای کشیدم؛ گفتم: «فقط در صورتی که به آقای «الله‌یاری» خواندن و نوشتن یاد بدهی می‌توانی به خط مقدم بروی» و اضافه کردم: «هر وقت توانست برای خانواده‌اش نامه بنویسد، تو را به خط می‌فرستم».
قبول کرد و از همان لحظه آموزش وی را شروع کرد. او فرصت خواب و استراحت را از آن بسیجی گرفته بود، ولی سرانجام توانست در عرض یک هفته او را باسواد کند. وقتی گفت آقای الله‌یاری می‌تواند نامه بنویسد باورم نشد ولی وقتی امتحانش کردم، دیدم راست می‌گوید.
باید به قولی که داده بودم، عمل می‌کردم. او را روانۀ خط کردم و الله‌یاری را هم به منطقه دیگری فرستادم.
مدتی گذشت و الله‌یاری نامه‌ای سراسر سپاس و تشکر برای معلمش به مقر فرستاد، ولی آن نامه هرگز به دست محمد نرسید؛ چرا که او یک هفته قبل از این، به شهادت رسیده بود.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده