نوید شاهد- نجفعلی محمدی رزمنده و آزاده دفاع مقدس، در خاطره‌ اعلام خبر رحلت امام(ره) در دوران اسارت گفته است: «وقتی از بلندگو اعلام کردند امام دیگر نیست، وقتی پشت‌بند این خبر، آهنگ‌های شاد گذاشتند و رقصیدند، داغی روی دلمان گذاشتند که هیچ رقمه نمی‌شد خنکش کرد. دلمان گرفته بود؛ اما فقط کافی بود قطره اشکی از چشم ما بچکد تا لامروت‌ها ما را به کتک ببندند و ما هم مجبور باشیم درد باطوم را تحمل کنیم و دم نزنیم.»

از بلندگو اعلام کردند مام دیگر نیست

خاطرۀ شنیدن خبر رحلت امام(ره) از رادیو عراق در اسارت از زبان «نجفعلی محمدی» را در نوید شاهد می‌خوانید.

خبر را که شنیدیم، همه مثل مرغ پرکنده شدیم. مثل بچه یتیمی که نمی‌دانند وقتی در مدرسه می‌پرسند شغل پدر، چه باید بگویند. یتیم شده بودیم و نمی‌گذاشتند با خیال راحت گریه کنیم. گریه که نه، باید زار می‌زدیم برای این وضعیتی که دچارش بودیم. وقتی از بلندگو اعلام کردند امام دیگر نیست، وقتی پشت‌بند این خبر، آهنگ‌های شاد گذاشتند و رقصیدند، داغی روی دلمان گذاشتند که هیچ رقمه نمی‌شد خنکش کرد. دلمان گرفته بود؛ اما فقط کافی بود قطره اشکی از چشم ما بچکد تا لامروت‌ها ما را به کتک ببندند و ما هم مجبور باشیم درد باطوم را تحمل کنیم و دم نزنیم. عزاداری را ممنوع کرده بودند و کسی حق نداشت گریه کند. همان روز اول که خبر را شنیدیم، مشغول گریه و عزاداری بودیم که ریختند سرمان و با چوب و قنداقه تفنگ افتادند به جانمان.

تا می‌خوردیم، زدند و آش و لاش افتادیم وسط محوطهو بچه‌هایی را که غصه‌دار یک گوشه غمبرک زده بودند، بردند انفرادی‌های یک در یک. در این اردوگاه لعنتی انفرادی یک در یک مساوی بود با مرگ. در این چند وقت که اینجا بودم، کسی از توی آن‌ها زنده بیرون نیامده بود. ما هم برای حفظ جانمان با یکدیگر حرف می‌زدیم تا بیشتر از این بعثی‌های از خدا بی‌خبر آتو ندهیم.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده