یک فرزند جانباز و حافظ قرآن بیان کرد؛
نوید شاهد - فرزند جانباز اصفهانی که حافظ کل قرآن کریم و رتبه چهارم حفظ کل چهل و سومین دوره مسابقات سراسری قرآن است، گفت: در واقع این بیان که می گویند؛ "قرآن حافظ ماست" و "نه ما حافظ قرآن" واقعا حرف درست و مانند بی نهایتی در مقابل عدد صفر است.

به گزارش نوید شاهد اصفهان، قرآن کریم به عنوان کتاب آسمانی و معجزه جاوید پیامبر اسلام (ص)، نسخه شفابخش بشریت، نور هدایت و برترین و بالاترین هدیه‌ی حضرت احدیت به بشر است. انسان نیازمند ارتباط مستقیم با آفریننده و هستی بخش خود است و این ارتباط اگرچه از طریق مناجات و رازگویی درونی و قلبی شکل می‌گیرد، اما دسترسی به کلمات خداوند بسیار لذت بخش و اطمینان آور است که با تلاوت و حفظ می‌توان به دنیایی از معانی و حقایق دست پیدا کرد.

حفظ قرآن یکی از توفیقات بزرگ الهی به حساب می‌آید. استعداد، آمادگی، لیاقت، توفیق، سعادت باعث می‌شود خداوند متعال، این نعمت بزرگ را به فردی عطا فرماید و سعادتمندترین افراد کسانی هستند که پس از حفظ قرآن کریم، آن را از دست ندهند و درون خود را از گنج‌های بیکران قرآن کریم خالی نکنند.

رهبر معظم انقلاب نیز همواره در بیانات خود بر اهمیت جایگاه قرآن و تلاوت آن اشاره دارند به طوری که می‌فرمایند: من بارها گفته ام، باز هم می گویم، ما تلاوت برجسته قرآن را در این کشور دنبال می‌کنیم، برای اینکه انس با قرآن و تلاوت قرآن در بین مردم عمومیت پیدا کند. عزیزان من! باید با قرآن انس پیدا کنید. ایشان همواره بر لزوم تربیت ۱۰ میلیون حافظ قرآن در کشور تاکید کرده اند.

قرآن حافظ ماست و نه ما حافظ قرآن

خبرنگار نوید شاهد اصفهان پیرامون این موضوع با خانم جان نثاری حافظ کل قرآن کریم و رتبه چهارم حفظ کل چهل و سومین دوره مسابقات سراسری قرآن که خود نیز فرزند جانباز حسینعلی جان نثاری از شهر شهیدپرور اصفهان است گفتگویی داشت که نظر شما را به آن جلب می‌کنیم.

نوید شاهد اصفهان: لطفا ابتدا خودتان را کامل برای خوانندگان معرفی کنید و از خانواده خود بگویید.

جان نثاری: بسم الله الرحمن الرحیم. بنده مریم جان نثاری هستم. خرداد 1367 در یک خانواده آشنا و علاقه مند به قرآن کریم در اصفهان به دنیا آمدم. مادربزرگ مادری بنده از معلمان قدیمی قرآن هستند که مادرشان در همان هفتاد و اندی سال پیش اهتمام بسیاری به تربیتشان و بطور ویژه آموزش قرآن به وی داشتند. آن زمان علی رغم اینکه آموزش به معنای امروزی مرسوم نبود برایشان در امور مختلف معلم میگرفتند تا به صورت شخصی تعلیمشان دهد و لذا ایشان هم پس از ازدواج همراه با فرزندداری و امور منزل، به امر تربیت قرآنی بانوان اطراف خود، همتی ویژه داشتند و تا سالها با وجود تعدد فرزندان، باز هم این کار بی مزد و منّت را رها نکردند.

پدرم نیز از نوجوانی به تلاوت قرآن بسیار علاقه مند بودند و آن زمانها در عین مشغله های فراوان و داشتن همسر و فرزند و تکفل مادر و ... خودشان را به جلسات اساتید قدیم که آن زمان شاید تعدادشان به عدد انگشتان دست نبود میرساندند. علاقه او تا به آنجا بود که موسیقی جاری منزل ما به موقع حضور پدر در خانه و مواقع استراحت ایشان، تلاوت اساتیدی چون استاد منشاوی، استادشحات انور، استاد علی البناء، استاد حصان و دیگران بود. از آنجا که ایشان در هربرحه ای از دوران نوجوانی و جوانی شان شیفته تلاوت های یکی از اساتید مصری بودند، از این شیفتگی، هم اکنون صندوقچه ای پر از نوارهای تلاوت، همچون گنجینه ای ارزشمند در نزدش نگهداری می شود.

مادرم هم در این شیفتگی سهیم بودند و علاقه بسیاری به تلاوت قرآن داشتند و بعدها سنگ صبور من و همراه بی نظیر من در راه حفظ قران شدند.

یک نکته جالب هم اینجاست که آنها هیچگاه منا به شنیدن این تلاوت ها و سهیم شدن در این شیفتگی امر نکردند و من به یاد ندارم تابحال ما را به خواندن سوره ای و یا تقلید از تلاوتی حتی ترغیب کرده باشند!

بر اساس گفته های مادرم پدر از همان اوائل جوانی جلسات قرآن هفتگی ای را هم در منزل برای دوستان شان برگزار می کردند و برای جذب و تداوم حضور آنها برنامه های جنبی بسیاری هم مانند کوهنوردی، اردوهای زیارتی و...ترتیب می دادند و بدین گونه جمعیت بسیاری از جوانان را جذب این برنامه ها نمودند که هنوز هم هیئت ثارالله و کانون روح الله و موسسه قرآنی حب الائمه که از آثار تلاشهای فرهنگیشان است، به قوت خودش باقیست. همچنین بیش از سی سال است که جلسات سنتی تفسیرقران ایشان الحمدلله برپاست. جالب اینکه از این جمع فرزندانی پرورش یافته اند که برخی به عنوان قاری و حافظ های نوجوان کشوری هم شناخته می شوند. به این معنا که تلاش های پدرم به لطف الهی گم نشده و آثار خود را در نسل های بعدی به خوبی نشان داده است. بحمدالله و مِّنته.

نوید شاهد اصفهان: حفظ قرآن را از چند سالگی و چطور شروع کردید؟

جان نثاری: علاقه مندی بنده به حفظ قران از همان دوران دبستان شروع شد و بطور کاملا خودکار و در یک سیرطبیعی این اتفاق افتاد. به این معنا که به یاد ندارم برای حفظ قرآن امر و فرمان کسی را شنیده باشم و یا حتی تشویق عجیب و غریبی از سوی اطرافیانم در محیط خانواده دریافت کرده باشم در عین حال در این مسیر از یک حمایت طبیعی برخوردار بودم و بحمدلله از همان روزهای اولیه بدون احساس زحمت و رنجی در این راه توفیق یافتم. از همان دوران کودکی و دوران دبستان به یاد دارم که تلاوت های صبحگاهی مدرسه با بنده بود.کمی بزرگتر که شدم در مسابقات قرآن مدرسه هم شرکت می کردم و سیر طبیعی حفظ قرآن به همین منوال می گذشت تا اینکه پس از ظهور نابغه قرآنی محمدحسین طباطبائی در جامعه یک موج جدیدی به راه افتاد . حوالی سال 1378 بود که موسسه هایی با نام جامعه القرآن زیرنظر پدر این نابغه قرآنی در قم، اصفهان و سپس در شهرهای دیگر تاسیس شد که در آن افراد میتوانستند وارد این موسسات بشوند . افرادی غالبا نوجوان و جوان، که عاشقانه و خالصانه برای کسب یک معنویت قرآنی و همراهی یک ساله باقرآن و قرار گرفتن در یک فضای نورانی و بدون وجود هیچگونه حمایت از هیچ ارگانی و کوچکترین امتیاز مادی، قدم در این راه پربرکت می گذاردند و این نشان می دهد در ان زمان یک شوق خودجوش و یک خلوص و یک عزم بی شائبه ای برای حفظ قرآن در میان لایه های اجتماعی به وجود آمده بود و همینها جلب رحمت و توفیق الهی برای این امور می نموده است.


نوید شاهد اصفهان: الان در زمینه قرآن به چه فعالیتی مشغول هستید؟ در مورد مفاهیم و تفاسیر چطور؟

جان نثاری: هم اکنون معاون پرورشی مدرسه هستم و کماکان کلاسهای آموزش روخوانی، روانخوانی و زیباخوانی را به زبان ساده و کودکانه در کنار دانش آموزان در فضای مجازی برگزار می کنیم.
در زمینه مفاهیم خب ما در همان دوران در کنار حفظ یکساله، اساتیدی در زمینه حسن تلاوت و تفسیر داشتیم . استاد حفظ مان هم همان دو صفحه و نیمِ مقرری روزانه را، ابتدا از ما می خواستند که ترجمه اش را بگوییم . ماها هم در همان سن کم چون واقعا درکی از ترجمه و این موارد نداشتیم، با مداد و حتی گاهی باخودکار کنار قران و گاهی هم دقیقا زیر آیات، معنای کلمات ناآشناتر را می نوشتیم تا در موقع پرسش معلم مان جوابگو باشیم. همین نوشتن بدون درک و توجه باعث شد که سالها بعد دریابم که معنای بسیاری از کلمات راناخودآگاهانه آموخته ام. البته همینجا این نکته را اضافه کنم که بطور کلی یادگیری قران کریم و بخصوص حفظ آن تاثیر چشمگیری در فهم و یادگیری انسان دارد و این هم از برکات حفظ قران و کلام نورانی وحی هست. این جدای آن دستگیری هاست که از جانب قران برای ما در طول این سالیان اتفاق افتاده است. در واقع این بیان که می گویند قرآن حافظ ماست و نه ما حافظ قرآن واقعا حرف درست و مانند بی نهایتی در مقابل عدد صفر است؛ خداوند تصویری از کلامش را در گوشه ای از سلول های خاکستری مغز ما نهاده که این فرصت در آن نهادینه شده که منشا برکات بسیاری باشد و بنظرم این یک مصداق کوچکی از تجارت با خداوند نیز است. تجارتی که یک سوی آن اراده آدمی برای بهره مندی از این موهبت الهی است و سوی دیگر اراده بی نهایت الهی است در جهت رشد ما و سعادت ما. قرآن آمده تا برای ما یاداوری باشد . یادآوری ای که مایه نفع ماست. "و لقد یسرنا القران للذکر * فذکر ان نفعت الذکری". بنابراین این یک تجارت موقوف و وابسته به حفظ و به یادسپاری آیات، نیست بلکه یک تجارت متداوم و پویاییست که این حفظ و به یادسپاری، تازه ابتدای راه آن است.

نوید شاهد اصفهان: چه شد و از چه زمانی به قرآن خواندن مشغول شدید؟و چه برنامه‌ای داشتید؟

جان نثاری: تداوم انس با قران از همان ورود بنده به قضیه حفظ یکساله اتفاق افتاد. به این معنا که بنده اگر به اصطلاح حافظ قرآن نشده بودم هیچگاه چنین انس مداومی میان ما پیش نمی آمد. حتی اگر قاری قرآن بودم این قرائت تنها به قطعات خاصی از آیات ختم می شد و این لذتِ همراهی هرگز به وجود نمی آمد. اینکه بتوانم بدون مراجعه به مصحف و هیچ وسیله جایگزینی، در هرمکان و در هرزمانی از شبانه روز هرکجایی از قرآن را تا هرمیزان که بخواهم و با هرلحن و سبکی بخوانم این تنها از طریق حفظ قرآن میسر است و هیج راهی جایگزین آن نیست و هیچ حلاوتی ازانس باقرآن به این وجه، با امکانات موجود قابل مقایسه و قابل دستیابی نیست و این از آن نعمت های الهی است که هرچقدر شکر برای آن بجاآورده شود اندک است. همینجاست که گوشه ای از این حدیث به این مضمون که"اگر کسی به نعمت قرآن نائل شود و گمان برد که نعمتی از آن بالاتر هست به حق ناسپاسی نموده است"، بهتر درک می شود.

نوید شاهد اصفهان: چطور به عرصه مسابقات پا گذاشتید؟ از روند فعالیت‌ها و تلاش های خود در آن زمان بگویید؟

جان نثاری: در دوران دبیرستان کم کم احساس کردم با توجه به حجم درس ها فرصت مرور محفوظاتم را ندارم و بنظرم رسید شرکت در مسابقات بهترین برانگیزاننده در جهت تثبیت و ماندگاری محفوظات هست فلذا وارد این عرصه شدم. آن زمان همه نمرات به صورت دستی محاسبه می شد و امکانات مثل امروز نبود و یادم هست در اولین مسابقه کشوری که شرکت نمودم در سال 1385 یک اشتباه بزرگ در اعداد و ارقام نمراتم به وجود امده بود ولی چون کارنامه ها را در راه بازگشت تحویل دادند و نفرات برتر را روز قبل اعلام کرده بودند اما این موضوع هرگز باعث ناراحتی من نشد چون هدف بنده از شرکت در مسابقه به لطف خدا کاملا محقق شده بود.

نوید شاهد اصفهان: آیا تابه‌حال در این مسابقات شکست خوردید؟در این شکست‌ها چه چیزی به دست آوردید؟

جان نثاری: مسابقات در واقع عرصه گسترده شدن امکانات یک حافظ برای نائل شدن به یک انس مدام است. امکاناتی با همان ویژگی های بی مانندِ هرکجا و هرزمان و تا هرکجا و هرمقدار و به هرسبک. انسان یک ویژگی دارد که حرکت او تحت یک سری انگیزه ها و نیازها راه می افتد و حرکت می کند و رشد می یابد. یکی از این انگیزه آفرین ها و محرک ها، در هرزمینه ای، قرار گرفتن در یک میدان مسابقه است چه در امور مادی و چه در امور معنوی حتی فردی که خودش را در یک میدان مسابقه می بیند سریع تر حرکت می کند، بیشتر تلاش می کند و بعد از هر زمین خوردنی سریع تر برمیخیزد و کمتر ناامید می شود. در دعای کمیل هم داریم که امیرالمومنین علیه السلام به زیبایی این فضارا برای ما ترسیم می نمایند"... و هب لی الجد فی خشیتک و الدوام......حتی اسرح الیک فی میادین السابقین و اسرع الیک فی البارزین و الشتاق الی قربک ...."
یک حرکت، که لازمه آن در اختیار داشتن مواهب الهی است و مسیری که، مسابقه گونه و جمعی است وتوجه به همراهان هم هست خودخواهانه و شخص نگرانه نیست و مقصود و هدفی که، قرب الهی و نزدیکی خالصانه و خوف یقینانه و اجتماع مومنانه در جوار الهی است. فلذا نگاه به هرمسابقه ای اگر اینگونه شد مایه حرکت و رشد ادمی خواهد بود. ما هم هراندازه به این نگاه نزدیک شدیم برنده بودیم و هراندازه از ان دور بودیم بازنده.

نوید شاهد اصفهان: تاکنون رتبه های متعدد در مسابقات مختلف به دست آوردید؟

جان نثاری: بله، به لطف الهی در مسابقات دانشجویان، فرزندان ایثارگران، مدهامتان، سازمان اوقاف، فرهنگیان و... رتبه هایی کسب نموده ام.

نوید شاهد اصفهان: به نظر شما سطح‌های مسابقات در این کشور را چطور ارزیابی می‌کنید؟

جان نثاری: طبیعتا هرفردی در هر زمینه ای که تلاش کند و در این مسیر از محضر اساتید فن و از تجربیات دیگران بهره بگیرد و بر تجارب خود بیفزاید در آن زمینه توفیق می یابد و این روند مختص حیطه و فعالیت خاصی نیست و با این نگاه مسابقات قرآن در کشور ما هم طبعا نسبت به گذشته ارتقاء یافته به طوریکه جوان تر های ما گاهی بهتر، آماده تر و با کیفیت تر از بسیاری از ما در عرصه مسابقات حضور می یابند چرا که پشتوانه های محکم تر و پرسابقه تری یافته اند و اندوخته های جمع پیشکسوتان به سهولت در دسترس نوجوانان امروز است. که البته باید قدر بدانند.

از این نکته هم نگذریم که به مسابقات قران به چشم یک مسابقه عادی و معمولی در کنار انبوه مسابقات در عرصه های دیگر نباید نگاه شود. البته اگر مقصود ما رسیدن به آن مطلوب قرآن هست و الا اگر قصد برداشت و بهره مندی بیشتر از محضر قرآن نداریم همین مسابقات امروزی و در همین حد و اندازه شاید کافیست.

اگر به مسابقه قرآن به عنوان یک الگو و یک نماد قرآنی در صفحه روزگار می نگریم، الگوی آن را امیرالمومنین علیه السلام برای ما ترسیم نموده اند؛ اینکه مواهب الهی یک وسیله است تا ما در یک میدان پرتحرک و پویا و حیات بخش قرار بگیریم و اما نه با یک نگاه خودبینانه بلکه یک نگاه کاملا جمع نگرانه که رو به سوی مطلوبی دارند که انتهای آن مقام قرب الهی است.

با یک انطباق و برداشت سطحی از این الگوی عمیق و جدی، میفهمیم حفظ قران تازه اولین قدم برای شروع یک حرکت است و نه انتهای آن. در مورد شیوه مسابقات قرآن براساس این الگو بنظرم نقطه مطلوب ما، برگزاری مسابقات به صورت جمعی است. جمعی که هرکدام سطحی از این مواهب را در اختیار دارند. یکی موهبت حفظ را دارد دیگری حسن تلاوت را دیگری مجهز به علم مفاهیم است و دیگری مسلط به مجموعه ای از تفاسیر است؛ دیگری آشنا به ابزار و روش های نوی تحلیل و تفسیر است و از مجموع اینها در کنار هم جلوه های زیبایی قرآن نمایان می شود و در این بین رشد و حرکت رخ می نماید و در پایان بر همگان آشکار می شود که برای بالاتر رفتن نیاز به موهبت های بیشتری دارند و این برای مخاطبان هم بسیار شوق افزا و برانگیزاننده است و تصویر آشکارتری از زیبایی های قران را به تماشا خواهد گذاشت.

والا با این شیوه مرسوم از مسابقات قرآن، به فرض میلیون ها بیننده داشته باشد، اگر به این نتیجه پایانی بسنده شود که حافظ قرآن کسی است که بدون وقفه و صحیح قرآن را از بر می خواند و یا قاری قران کسی است که انواع نغمات را و انواع تکنیک ها را به خدمت گرفته تا به زیباترین شیوه از روی قرآن بخواند، این جفا در حق قرآن نیست؟ آیا این پایان راه است؟ آیا آنها هم تشویق خواهند شد که به این راه محدود قدم بگذارند؟ آیا چنین افرادی جامعه قرآنی حقیقی را خواهند ساخت؟ و .... متولی پاسخگویی به این برداشت های غلط از قرآن کیست؟

اما در عوض آن الگوی آرمانی اولین چیزی که به مخاطب می نماید، نقص و ناتوانی نوع انسان در حمل قران است؛ یک نفر ممکن است بتواند حافظ الفاظ قرآن باشد و به نیکی آن را ارائه دهد و دیگری میتواند صوت نیکو و جبرائیلی ای از آن ارائه کند. فرد دیگری می تواند الفاظ آن را از کتب لغت واگویه کند و آن یکی گنجینه ای از روایات را و زحمات و برداشت های گذشتگان را اورده و آن دیگری گمان می کند ابزارهای جدید بتواند به فهم قرآن کمک نماید و... بدین گونه مخاطبان می فهمند که اگرچه هرکدام موهبتی دارند ، اگرچه قران همه این زیبایی ها را دارد اما راه به اینجا ختم نمی شود و قرآن هنوز دنیایی از دست نیافته ها دارد.

بنابراین اگر مسابقات به نحو دیگری برگزار شود هم میتواند عرصه نمایش استعداد ها باشد هم عرصه پرورش آنها، هم محرک قدم اولی ها که ما حافظان و قاریان هستیم و هم مشوق و انگیزه دهنده ی مخاطبان و این نکته را هم اضافه کنم که ادمی معمولا به حرکت در راه های بی انتها و مجهول متمایل تر است تا راه های رفته و محدود از این رو ممکن است یک حافظ و یا قاری با خودش بگوید: حالا که بالاترین درجه در این مسابقات حافظ و یا قاری بین المللی شدن است، فرض کنیم که نائل هم شدیم بعد چه!؟ و از همینجا متوقف می شوند و راه را محدود و بسته می بینند و حتی به این درجه هم نمی رسند. بنابراین ما امروزه هم برای مخاطبان مان و هم برای متسابقان مان به این راه نامحدود و به این رشد و حرکت نیازمندیم.

نوید شاهد اصفهان: برنامه شما برای آینده در این زمینه چیست؟

جان نثاری: با استمداد الهی مجهز شدن به وسایل دیگر برای فهم این دریای بی کران
چه توصیه ای برای نسل جوان دارید ،برای آنهایی که تصمیم به حفظ قرآن ویا ورود به فعالیتهای قرآنی دارند.
ابتدا مدتی تنها به قصد تماشا به این دریا سربزنید. اما هر روز ... تا شما را غایب نبیند... تا شما را در این راه استوار ببیند... کم کم این تماشا را به گفتگو مبدل کنید... از او بخواهید با شما سخن بگوید ...آنگاه خود میبینید که او چگونه بزرگوارانه شما را با خود خواهد برد... آن زمان، اگر همچنان عنان قایق دل و اندیشه تان را رها نکنید، کریمانه به هرجا که بخواهید شما را میبرد... و اما، اگر دل و جان خود را به دست او بسپارید، سخاوتمندانه به هرکجا بخواهد در این بی کران خود، دُرّ و گوهر ها نشان تان خواهد داد... آنجاست که باید گفت: انس دائمی تان مبارک باد... خوشا به سعادتتان.

انتهای پیام/

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده