شهيد «سيداكبر سجادي» از شهدای دوران دفاع مقدس است که همرزمش رواین می‌کند: «در شب آخر قبل از شهادتش چهره او بسيار نوراني شده بود به او گفتيم: «سيداكبر» این چه حالیست؟! در پاسخ گفت: ديگر لازم نيست كه به زيارت كربلا بروم زيرا مي‌خواهم امام حسين(ع) را از نزديك زيارت كنم.»
«ماه عملیات بدر»


به‌گزارش نوید شاهد البرز؛ شهيد «سيداكبر سجادي» که نام پدرش «سيدمصطفي» در سال 1341 در همدان در خانواده‌اي زحمتكش و فداكار ديده به جهان گشود و پس از طي دوران كودكي خويش در آغوش گرم و پرمهر و محبت خانواده‌اي با تقوا و متدين در هفت سالگي وارد دبستان شد و پس از پايان دوره ابتدايي و راهنمايي به كار كردن مشغول شد و گوشه‌اي از هزينه پربار زندگي را بر عهده گرفت. او در زمان اوج‌گيري انقلاب و در بحبوحه راهپيمايي‌ها و تظاهرات بر عليه رژيم منحوس پهلوي در صحنه حضور داشت و همواره جهت پيشبرد اهداف امام وانقلاب در سعي و تلاش بود و پس از پيروزي انقلاب با منافقان و گروهك‌هاي ملحد مبارزه مي‌کرد و با آنها سري آشتي‌ناپذير داشت و در زمان جنگ تحميلي او نيز همانند ديگر جوانان غيور اين مرز و بوم حمله‌هاي ناجوانمردانه صداميان را به مرزهاي بي‌دفاع و شهرهاي عزيزمان تاب نياورد و بر برتن كشيدن لباس شريف سربازي و ديدن آموزشهاي لازم عازم جبهه‌هاي نبرد شد و در قصرشيرين در تاريخ بیست و دوم اسفند ماه 1361 پر از حماسه‌آفريني‌ها بسيار و دلاوري‌هاي فراوان مورد اصابت تركش خمپاره دشمن زبون قرار گرفت و به درجه رفيع شهادت نائل شد.

همرزم شهيد چنین روایت می کند: شهيد «سيداكبر سجادي» علاقه وافري به آقا اباعبدالله الحسين(ع) داشت و هميشه مي‌گفت: آيا زيارت آقا و قبر شش گوشه‌اش نصيب من مي‌شود؟ به او مي‌گفتيم: آري چرا كه نه. در شب آخر قبل از شهادتش چهره او بسيار نوراني شده بود به او گفتيم: «سيداكبر» این چه حالیست؟! در پاسخ گفت: ديگر لازم نيست كه به زيارت كربلا بروم زيرا مي‌خواهم امام حسين(ع) را از نزديك زيارت كنم.


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده