سه‌شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۱۲
برادر شهید " محسن غدیریان چهارسوقی " خاطره ایی از برادر شهیدش نقل می کند که حال و هوای روزهای سخت انقلاب و فعالیتهای انقلابی این شهید گرانقدر را حکایت می کند. نوید شاهد خوزستان شما را به مطالعه بخشی از خاطرات دعوت می کند.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید محسن غدیریان چهارسوقی در دهم خرداد ۱۳۴۲ در شهرستان اهواز به دنیا آمد پدرش میرزا علی و مادرش فاطمه نام داشت تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم خود را گرفت به عنوان پاسدار در جبهه حضور داشت هفدهم دی ماه ۱۳۵۹ در هویزه بر اثر اصابت ترکش به پهلو شهید شد مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد و برادرش احمد نیز شهید شده است

آنچه می خوانید خاطراتی به نقل از برادر شهید" محسن غدیریان  چهارسوقی " است که تقدیم حضورتان میگردد.

شاهد شهادت یک نوجوان

۱۳ فروردین ۵۷ چهلمین روز شهدای تبریز بود به همین مناسبت مراسمی در مسجد آیت الله جزایری برگزار شده بود که دیدم محسن سراسیمه وارد خانه شد  چهرهاش دگرگون بود به کناری نشست و به فکر فرو رفت به طرفش رفتم دستم را روی شانه اش گذاشتم و گفتم:«محسن چیزی شده؟»

 با بغض گفتحجتالاسلام هادی غفاری برای سخنرانی به مسجد آمده بود بعد از سخنرانی ایشان همه کسانی که در مسجد بودن با گفتن الله اکبر سه مسجد را ترک کردند جمعیت از خیابان سیروس حرکت کرد که وسط خیابان با نیروهای منحوس پهلوی روبهرو شدیم همه فرار کردند اما محمد تقی کتانباف توسط یکی از عوامل رژیم شاه هدف گلوله قرار گرفت و شهید شد» کمی سکوت کرد و با بغض ادامه داد:« در زمان شهادت من بالای سرش بودم» و اشک هایش سرازیر شد

 او را دلداری دادم و گفت محسن جان این اول راه است و این راه دشوار است باید خیلی قوی باشی» فردای آن روز ۱۴ فروردین بود و  محسن به مدرسه رفت.

 دبیر ادبیات از بچه ها خواست انشایی با موضوع خاطرات ایام عید نوروز بنویسند. محسن میگوید:« دستم را بالا بردم و گفتم می خوام انشایم را بخوانم» معلم نیز اجازه داد و من شروع به خواندن کردم بر روی تابلو در نادری نوشته شده گلها جان دارند مواظب باشید آنها را پرپر نکنیم دوستان و معلم عزیزم من در ایام عید شاهد پرپر شدن نوجوان عزیزی به نام محمد تقی کتانباف توسط رژیم پهلوی بودم ما نباید بگذاریم خون دوستمان هدر برود» محسن با خوشحالی می گفت:« قرائت این انشا دانش آموزان را حساس نمود و آنان  سوالات بسیاری در مورد این واقعه پرسیدند و این مرا بسیار خوشحال می کرد»

 به طور کلی محسن در تمام زندگی اش مشغول به فعالیت و تلاش بود و در زمان بعد از انقلاب نیز اولین لباس سبز سپاه را به تن کرد و شروع به دفاع از اسلام و میهن نمود تا بلاخره در ۱۶ دی ماه در هویزه در کنار یارانش به شهادت رسید. حاج علی شمخانی در وصف محسن غدیریان میگوید:« محسن یک اسطوره بود واقعاً یک انسان خاص و منحصر به فرد بود»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده