سه‌شنبه, ۰۶ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۴۶
برادر شهید "حسن صنعتی" نقل می کند:«ما نمی دانستیم که در آخرین مرخصی اش است، اما او می دانست. متوجه هم نشدیم که داخل اتاقش چه کار می کند. بعدها فهمیدیم در این آخرین مرخصی اش نواری را پر کرده بود. در آن نوار گفته بود:دیگه برنمی گردم، در صورتی برمی گردم که شهید شده باشم با سرخونین. همین طور هم شد.» نوید شاهد سمنان در دو بخش خاطراتی از این شهید بزرگوار را برای علاقمندان منتشر می کند که شما را به مطالعه بخش دوم این خاطرات دعوت می کنیم.

به گزارش نوید شاهد سمنان شهید حسن صنعتی يكم آبان 1343 در شهر ايوانكي از توابع شهرستان گرمسار ديده به جهان گشود. پدرش حسين و مادرش فاطمه نام داشت. تا دوم راهنمايي درس خواند. به عنوان سرباز ژاندارمري در جبهه حضور يافت. دوم اسفند 1362 در سقز توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به سر، شهيد شد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.


دیگه برنمی گردم...

ما نمی دانستیم که در آخرین مرخصی اش است، اما او می دانست. متوجه هم نشدیم که داخل اتاقش چه کار می کند. بعدها فهمیدیم در این آخرین مرخصی اش نواری را پر کرده بود. 
در آن نوار گفته بود:«دیگه برنمی گردم، در صورتی برمی گردم که شهید شده باشم با سرخونین.» همین طور هم شد.
در بخشی از وصیت نامه اش که همراه با نوار به دستمان رسید، آمده است:«مادر عزیرم! ای مادری که بهشت زیر پای توست، مادری که رنج بیست سال زحمت خود را، جگر گوشه ات را، اینک در زیر خروارها خاک میگذاری و می روی، چه بگویم؟ فقط می گویم صبر کنید و خداوند دوست دارد صابران را.
چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست         که کاری به سزا برنیاید از دستم
(به نقل ازبرادر شهید، علی اکبر صنعتی)

مرد روزهای سخت

می خواستیم برای پاکسازی یک منطقه برویم. از او پرسیدیم:«با ما میای؟». 
گفت:«آنجا که خبری نیست، حال آمدن با شما را ندارم و در آسایشگاه می مانم.»
ما که رفتیم، به پایگاه دیگری توسط کوموله ها حمله شد و از پایگاه ما نیرو خواستند. حسن و چند نفر دیگر هم رفتند. در بین راه کمین خوردند و حسن بر اثر اصابت گلوله به سرش به شهادت رسید.
بعد ها کلی به این قضیه فکر کردم که او به بهانه حس و حال نداشتن با ما نیامد، اما هنگام درگیری و دفاع سریع عازم شد.
(به نقل از دوست و همرزم شهید، مرتضی لطفی)


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده