مروری بر زندگی شهيد محمدرضا رضوی فرد؛
شهيد محمدرضا رضوی فرد پانزده ساله بود که به جبهه رفت. او در وصیت نامه خود می نویسد: اگر من شهيد شدم سراسر كوچه را چراغان كنيد و پرچم سبز را در كوچه بزنيد چون كه مى خواهم عزايم به عروسى تبديل شود.

عزايی که عروسى شد
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد محمدرضا رضوی فرد در دهم شهريور سال 1346 در خانواده مذهبی در شهرستان کازرون چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در دامان پر مهر مادری مهربان ، مؤمنه و آغوش گرم پدری متعهد سپری کرد .

سنگر علم و دانش
در شش سالگی پا به عرصه سنگر علم و دانش گذاشت. دوره ابتدايي را در دبستان دکتر مصدق و راهنمايي در مدرسه شهيد دست داده گذراند. با آغاز جنگ تحميلی محمدرضا ترک تحصيل کرد و تصميم گرفت که به جای سنگر علم در جبهه های جنوب با کفار و صداميان بجنگد.خانواده با اعزام محمدرضا مخالفت می کردند. ولی او دست از فعالیت خود برنداشت و در سپاه ، بسيج و پايگاه مسجد امام خميني (ره) صادقانه و خالصانه فعاليت مي کرد و شب ها در مساجد به نگهباني مي پرداخت و همچنان به خانواده اصرار مي کرد تا اجازه رفتن به جبهه را بدهند تا اين که موفق شد.

عزايی که عروسى شد
شهید محمدرضا رضوی فرد در وصیت خود می نویسد: مادرم، برادرانم را طورى تربيت كن تا بفهمند كه همه اين بدبختيها از آمريكا و شوروى جنايتكار است. از پسر دائى و عمو مى خواهم كه در ارگانهاى مملكتى براى رضاى خداوند و خدمت به اسلام و مردم خدمت كنند چون تنها هستند كه اميد اين كشورند و فردا بايد چرخ اين مملكت را به چرخش در آورند و چنان مشتى بر دهان زورگويان بزنند كه جرئت حرف زدن نداشته باشند. اگر من شهيد شدم سراسر كوچه را چراغان كنيد و پرچم سبز را در كوچه بزنيد چون كه مى خواهم عزايم به عروسى تبديل شود از دوستانم خداحافظى  كنيد.

شهادت
بعد از گذراندن دوره آموزشي به کازرون رفت. وی در اولین اعزام در یکم آذر ماه 1361 در منطقه عملياتي عين خوش و عمليات محرم در 15 سالگي شهد شيرين شهادت را سر کشید و به ديدار يار و معبود خويش شتافت. پیکر پاکش پس از 14سال انتظار در 8بهمن ماه 1375به آغوش وطن بازگشت و در گلزار شهداء سيد محمد نوربخش در کنار ديگر دوستان شهيدش به خاک سپرده شد .


انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده