شهید کربلای 5 مسعود ریاحی، سوم ارديبهشت 1348، در شهر بوئین و میاندشت از توابع شهرستان فریدن چشم به جهان گشود. پدرش مرتضی، کشاورز بود و مادرش طاهره نام داشت. دانش آموز سوم متوسطه در رشته ادبیات بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. بيستم دي 1365، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

نوید شاهد اصفهان منتشر میکند: وصیتنامه شهید مسعود ریاحی

انفروا خفافاو ثقالاو جاهدوا باموالكم و انفسكم فى سبيل الله ذالكم خير لكم ان كنتم تعلمون

براى جنگ با كافران سبك بار و مجهز بيرون شويد (با فوج پياده و سواره آسان يا مشكل ) و در راه خدا با مال و جان جهاد كنيد اين كار شما را بسى بهتر خواهد بود اگر مردمى با فكر و دانش باشيد. (قرآن كريم  سوره توبه آیه 40)

با سلام بر حجت ابن الحسن عسگرى امام زمان و با سلام بر نائب بر حقش امام خمينى و با سلام بر امت شهيدپرور و با سلام بر پدر ومادرم واقوام  اين حقير با بينشى نسبتاعميق و علمى كه حاكى از عنايات حضرت حق و لطف خانواده اى مذهبى و استادان گرانقدرم مى باشد شهادت ميدهم كه خدايى به جز معبودى پاك و بى نياز نيست همانى كه جهان را آفريد و در كنار آن انسان را شكل داد و به او روح داد و از روى لطف و مهربانيش‌او را اشرف مخلوقات نام نهاد و البته بارى بسيار گران بر دوش اين موجود نهاد و كسانى اشرف مخلوقات شدندكه اين بار سنگين را به سر منزل و مقصد رسانيدند  تا خود و خداى خود را بشناسد خدایی که  ستار العيوب است مهربانى و رحمت او در افكار هيچكس نمى گنجد.

تا ميتوانيد نماز را سروقت بخوانيد

 نمى دانستم چه بنويسم ما را چه به سخن گفتن در مورد صفات او ولى چه كنم كه قلم بر روى كاغذ مى رود آرى چندكلمه ناچيز درباره اش مى نويسم بار الهى با كوله بارى پرگناه سر به سجده آورده و از درگاهت طلب مغفرت ميكنم.   خوف آن دارم كه اين بنده گناهكار را همراه گمراهان روانه دوزخ كنى اما در كنار اين خوف نيز گه گاه در دل اميدوار باش به رحمت و بخشش آن بزرگوار بى حد دارم كه مرا از نااميدى و يأس رهایی  دهد. پروردگارا در كنار اين همه معصيت ترا به بزرگواريت قسم ميدهم كه از سر تقصيرات اين بنده عاصى و گنه كار بگذرى و خدایا  هميشه در امواج پرشتاب نفس و خودپرستى غوطه ور بودم  هم اكنون با عنايت خودت به مكانى پاك از شرك و خودپرستى و رياو دورنگى آمده ام  و از نعمت بزرگ  با شهيدان و ديگر رزمندگان بودن ،   توانستم اين دريا را بپیمایم  و خود را با وجود آنهمه تلاطم و موج خروشان به زير بنهم و لحظه اى سر بالا بياورم و فرياد برآورم الهى العفو الهى العفو ، روسياه آمده ام به درگاهت يارب نظرى كن و از لطف و عنايات در ماگذرى كن ، من براى امت شهيدپرور كوچكترم از آن كه وصيت داشته باشم چرا كه آنها راهشان را يافته اند و تا آخرين قطره خون در راه به ثمر رساندن آن مى ايستند از شما مردم ميخواهم كه امام را يارى كنيد و راه شهيدان را ادامه دهيد،در خط امام باشيدكه اين خط دنيا و آخرت شما را تأمين ميكند نماز جماعت و جمعه ها را با شكوه تر از همه وقت برگزار كنيد ،كه اين نماز جمعه و جماعات است كه چشم منافقين را در مى آورد، جبهه ها را فراموش نكنيد و هميشه به ياد خدا و آخرت باشيد و بچه هايتان را روانه ميدان نبرد كنيد چرا كه فرزند را خدا داده و او است كه آنها را مى گيرد و از مرگ آنها هراس نكنيد چرا كه به قول معروف مرگ مانند شترى است كه در خانه همه  فرود مى آيداتحاد و همبستگى را فراموش نكنيد كه ما اگر اين همه فتوحات را به دست آورده ايم از  اتحاد ميباشد،اميدوارم كه خداوند مرا به عنوان يك شهيد قبول كند و من و همه شهيدان ايران را با شهداى صدر اسلام محشور كند ، ، برادران و رفقا سعى كنيد سخنان بيهوده و لغو نگوييد و به نماز و واجبات برسيد از حرام و مكروهات پرهيز نماييد....

تا ميتوانيد نماز را سروقت بخوانيد

تا ميتوانيد نماز را سروقت بخوانيد و قرآن تلاوت نماييد در مسير زندگى سعى كنيد  و انسانهای برجسته  را الگو قرار دهيد تا راهى كه گمراهان رفتند شما نرويد البته خدا بر كارهاى شما نظارت دارد،هيچ وقت خدارا فراموش نكنيد ، اعمال روزانه خود را در شب محاسبه كنيد و آنها را تصحيح نماييد ، در موقع خواب سوره اى از قرآن (واقعه)بخوانيد.

پيام به پدرم «پدرجان نمى دانم چگونه  از شما تشكر كنم  كه البته زبان من از بيان آن قاصرو فكر بى جانم از تفكر در مورد آن ناتوان و قلم كم ارزش است  چرا كه وقتى درباره زحمات شما فكر ميكنم به ناگاه به ماه مبارك رمضان ميرسد كه با زبان روزه از صبح تا شب زحمت ميكشيدى تا ما را با لقمه حلال بزرگ كنى و اين اعمال بود كه مرا به اينجا راهنمايى كردو لطف حق را نصيب اين حقير ساخت پدرجان اگر من نتوانستم در طول زندگى ام فرزند خوبى براى شما باشم از تو معذرت ميخواهم و اميدوارم كه مرا حلال كنى،،،،

پيام به مادرم :مادرم نمى دانم چگونه از شما تشكر كنم به خاطر آن زحمات كه براى بزرگ كردن من كشيدى مادرجان از تو ميخواهم كه اگر خداى بزرگ مرا توفيق شهادت داد،صبر و استقامت را پيشه‌كنید .

منبع: بنیاد شهید شهرستان بوئین ومیاندشت

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده