شهید حسین جوبیان از شهدای آران و بیدگل
شهید حسین جوبیان،يكم مرداد 1342، در شهرستان آران و بیدگل چشم به جهان گشود. پدرش علی اکبر، و مادرش سلطان نام داشت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. کارگر بود. سال1360 ازدواج کرد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. دهم مرداد 1361، در آبادان بر اثر اصابت ترکش شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده محمد هلال بن علی (ع) زادگاهش واقع است.
مبادا اين امام، اين اميد مستضعفان را تنها گذاريد

به گزارش نوید شاهد اصفهان:حسين سال 1342 در خانواده ‏اى متوسّط در آران و بيدگل به دنيا آمد. پس از طى چهار سال ابتدايى براى تأمين معاش خانواده، ترك تحصيل نمود و به قالی‏باقى روى آورد.

در پانزده سالگى هم‏زمان با اوج‏گيرى حركت مردمى ملّت مسلمان ايران به رهبرى امام (قدس ‏سره) در تظاهرات و راه‏پيمايى‏ ها شركت كرد.

در دوران جنگ تحميلى پس از طى آموزش‏هاى لازم در عمليّات طريق‏ القدس (بستان) شركت نمود و مجروح گشت. پس از بهبودى با حضور در عمليّات رمضان شهد شهادت را نوشيد و جسد مطهّرش بعد از چندسال به ايران بازگشت و در كنار امام‏زاده محمّدهلال (عليه ‏السلام) آران به خاك سپرده شد.

روحش شاد، يادش گرامى و راهش مستدام باد.

شهید

کلام نور:

اي مردم و اي اسلاميان و اي رهروان راه قرآن، شما را به خدا سوگند مي‌دهيم كه مبادا اين امام، اين اميد مستضعفان را تنها گذاريد و به هواي‌نفس فكر كنيد،‌ از هواي نفساني پرهيز كنيد كه مسلط بر نفس پيروزي را مي‌آفريند پس امام را دعا كنيد. او را تنها نگذاريد كه به سقوط كشانيده خواهيد شد. و اگر عصيانگري كرديد تا ابد زير دست كفار خواهيد بود.

----------------------------------------------------------------


متن کامل وصیت نامه شهید والامقام حسین جوبیان آرانی

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ان الله يحب الذين في سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص

به درستي كه خداوند دوست مي‌دارد مؤمناني را كه در صف واحد چون سدي آهنين در راه او نبرد مي‌كنند.

به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و به نام آن كسي كه همه ما را خلق كرد تا بيازمايد ما را به نام آن كسي كه مرا به درب خانه خود بلند كرد تا مرا مورد آزمايش قرار دهد.

به نام خداوندي كه هر زمان و مكاني حق را بر باطل فاتح مي‌گرداند و به شهيدان در راهش نويد بهشت جاوداني را مي‌دهد و سلام و درود بر منجي عالم بشريت و خورشيد فروزان مهدي موعود(عج) و با سلام بر خميني پير جماران كوبنده ظلم و فساد.

وصيت‌نامه ناقابل خود را كه چند كلمه‌اي ضمن تذكر مي‌باشد آغاز مي‌كنم.

چه زيبا و آموزنده است اين جبهه‌‌ها، اين دانشگاه اسلامي، چه گوياست اعمال اين رزمندگان كه اين‌گونه درس معنويت و عرفاني را به همه مي‌آموزد تا راه چگونه زيستن و پيروز شدن حق بر باطل و سلب شهادت آن ديدار دوست(الله) را ياد دهد. بياييد بر عليه كفار بشتابيم تا ديگر ظلم و فساد را بركنيم و به جاي آن مهدي عدالت‌گستر را جايگزين كنيم.

سخني با اين مردم غيور و شهيدپرور منطقه كه هر لحظه فرزندان‌تان در جبهه‌ها حماسه مي آفرينند و اين حماسه‌هاي رزمندگان ما با نيروي پرتوان حزب‌الله و ايمان به خدا مي‌باشد بياييد خداگونه اعمال خود را انجام دهيم بياييد راضي به رضايت خدا باشيم.

اي مردم و اي اسلاميان و اي رهروان راه قرآن، شما را به خدا سوگند مي‌دهيم كه مبادا اين امام، اين اميد مستضعفان را تنها گذاريد و به هواي‌نفس فكر كنيد،‌ از هواي نفساني پرهيز كنيد كه مسلط بر نفس پيروزي را مي‌آفريند پس امام را دعا كنيد. او را تنها نگذاريد كه به سقوط كشانيده خواهيد شد. و اگر عصيانگري كرديد تا ابد زير دست كفار خواهيد بود.

سخني با پدر و مادرم، از شما مي‌خواهم كه اگر اشتباهي از من ديديد مرا ببخشيد و از شما مي‌خواهم كه حلال كنيد و اميدوارم كه در پرورش فرزند نيكو عمل كنيد.

سخني با برادران و خواهرانم، از شما هم طلب حلاليت مي‌كنم و مرا ؟؟؟ به بزرگي خودتان ببخشيد. برادران گراميم از شما مي‌خواهم كه راه شهدا كه راه انبياء است ادامه دهيد تا نزد خدا مسئوليتي نداشته باشيد.

سخني با همسر عزيزم و گراميم، همسر عزيزم از شما مي‌خواهم كه زينب‌وار زندگي كني و نداي هل من ناصر ينصرني حسين زمان را با عفت و حجاب خود به مردم برساني و از تو مي‌خواهم در برابر سختي‌ها و مشقات زندگي مقاومت كني كه خداوند ما را به اين طريق و به طريق عمر فاني مورد آزمايش قرار مي‌دهد. همسرم پس از شهادتم از تو مي‌خواهم كه در برابر تهمت‌ها و حرف‌‌های ناروا كه بر تو تحمیل شود هيچ‌ عكس‌العملي از خود نشان ندهي كه اجر تو نزد خدا كم مي‌شود.

همسرم در موقع شهادت من گريه نكن و لباس سياه بر تن نكن كه اين منافقين بدانند فرزندان اسلام چگونه ايثارگري مي‌كنند و از دشمن هيچ باكي ندارند.

و سخني با عموي عزيزم، از شما طلب بخشش و حلاليت مي‌كنم و از زحماتي كه شما براي من در طول زندگيم كشيده‌ايد قدرداني و تشكر مي‌كنم.

و در آخر از تمامي دوستان و آشنايان و اقوام حلاليت مي‌طلبم و اميدوارم مرا به بزرگي خودتان ببخشيد. و هم‌چنين در آخر از كليه كساني كه مرا شخصي مزاحم خويش مي‌دانستند و مي‌خواهي در تشييع جنازه‌ام شركت نكنند كه من راضي نيستم در مراسم عزا داريم ؟؟؟

خدايا مرا بيامرز كه چه بسار شوخي‌هايي كه سبب كم‌عقلي مي‌گردد انجام دادم.

بارالها مرا ببخش كه چه بسيار سخناني كه گزاف و بيهوده و لغو گفته‌ام.

خداوندا از تو مي‌خواهم كه طول عمر امام ما را زياد كني و آن‌ را تا انقلاب مهدي از گزند دشمنان حفظ فرما

پس همه با هم اين دعا كنيم

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار

برادر كوچك شما حسين جوبيان

13/ 04/ 61

منبع: بنیاد شهید شهرستان آران و بیدگل

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده