روایتی خواندنی از شهید «سیدمصطفی هاشمی نژاد» در ادامه می خوانید؛
هشت سال بعد ، وقتی آزادگان به میهن اسلامی بازگشتند ؛ مصطفی نیز جزو اسرای آزاد شده بود . او با چهره ای تکیده و اندام لاغر خود ، رد پای شکنجه های رژیم بعثی را به وضوح نشان می داد . او در اسارت آن قدر شکنجه شده بود که نای راه رفتن و پیاده شدن از اتوبوس را نداشت . از دیدن خانواده به وجد آمده بود ؛ اما نمی توانست جای زخمایش را به خانواده نشان دهد . نمی توانست درباره رویدادهای تلخ اسارت بگوید . مصطفی خود را خوشحال و شاد نشان می داد ؛ تا این که یک روز همه متوجه زخم های عمیق سید شدند .
پس از آزادی

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید سیدمصطفی هاشمی نژاد/ بیستم بهمن 1321، در شهرستان خمین چشم به جهان گشود. پدرش سیدمحمود نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. سال 1344 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و سه دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و به اسارت نیروهای عراقی درآمد. بیست و چهارم شهریور 1369، در بیمارستان ساسان تهران بر اثر عوارض ناشی لز شکنجه های دوران اسارت به شهادت رسید. پیکر وی را در بهشت زهرای همان شهرستان به خاک سپردند.

روایتی خواندنی از شهید «سیدمصطفی هاشمی نژاد» در ادامه می خوانید؛

عملیات خیبر تمام شده بود و دوستان سید مصطفی به دنبال او می گشتند . نزدیک ظهر بود . همه از قایق ها پیاده شدند . یکی از بچه ها گفت :

راستی من سید را دیدم ؛ تیر خورده بود ... !

همه فکر کردن سید شهید شده است . این خبر به خانواده سید مصطفی رسید و آنها نیز شهادت سید مصطفی را باور کردند و برایش مراسم عزا گرفتند .

یک سال از این ماجرا گذشت . پس از یک سال خبر رسید که سید مصطفی به شهادت نرسیده است . بلکه در اسارت به سر برده است . خانواده سید مصطفی از این خبر جان تازه ای گرفت . همه در ا نتظار روزی بودند که جنگ با پیروزی تمام شود و اسرا آزاد شوند .

هشت سال بعد ، وقتی آزادگان به میهن اسلامی بازگشتند ؛ مصطفی نیز جزو اسرای آزاد شده بود . او با چهره ای تکیده و اندام لاغر خود ، رد پای شکنجه های رژیم بعثی را به وضوح نشان می داد .

او در اسارت آن قدر شکنجه شده بود که نای راه رفتن و پیاده شدن از اتوبوس را نداشت . از دیدن خانواده به وجد آمده بود ؛ اما نمی توانست جای زخمایش را به خانواده نشان دهد . نمی توانست درباره رویدادهای تلخ اسارت بگوید . مصطفی خود را خوشحال و شاد نشان می داد ؛ تا این که یک روز همه متوجه زخم های عمیق سید شدند .

سید فوراً به بیمارستان منتقل شد . پزشکان بنیاد جانبازان از مقاومت سید تعجب کرده بودند . او مدتها شکستگی استخوان پهلو و خونریزی داخلی را تحمل کرده و شکایتی نکرده بود .

روز بیست و چهارم شهریور ماده سال 1369 همزمان با اذان ظهر درست وقتی که سید وضو گرفته بود ، در بیمارستان بنیاد به شهادت رسید ؛ یعنی درست بیست دو روز پس از آزادی .

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده