وصیتنامه شهید والامقام محمد رضا اقبالی از شهرستان آران و بیدگل
محمّدرضا اقبالی دریکم آذرماه 1344 در شهر ابوزیدآباد ،شهرستان آران و بیدگل در خانواده‌ای مذهبی و متدیّن به ‌دنیا آمد. محمدرضا در کودکی بسیار مورد علاقه¬ ی اطرافیان بود. محمّدرضا پس از شهادت دوست و همرزمش، شهید ابوالفضل تاریخی، بسیار احساس دلتنگی می‌کرد و تنها خواسته‌اش شهادت بود. محمّدرضا که شایسته¬ ی چنین مقامی بود در اسفندماه 1362 در حمله¬ ی خیبر به فیض شهادت نائل آمد. پیکر مطهر او پس از 11 سال در دشت طلائیه شناسایی و به زادگاهش انتقال یافت.

محمّدرضا اقبالی دریکم آذرماه 1344 در شهر ابوزیدآباد ،شهرستان آران و بیدگل در خانواده‌ای مذهبی و متدیّن به ‌دنیا آمد. محمدرضا در کودکی بسیار مورد علاقه¬ ی اطرافیان بود. محمّدرضا پس از شهادت دوست و همرزمش، شهید ابوالفضل تاریخی، بسیار احساس دلتنگی می‌کرد و تنها خواسته‌اش شهادت بود. محمّدرضا که شایسته¬ ی چنین مقامی بود در اسفندماه 1362 در حمله¬ ی خیبر به فیض شهادت نائل آمد. پیکر مطهر او پس از 11 سال در دشت طلائیه شناسایی و به زادگاهش انتقال یافت.


وصیت نامه شهید محمد رضا اقبالی (شماره  2)

 

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

شکر و سپاس ای خدایی که چه نعمت هایی که من لیاقت آن را نداشتم ولی تو به من دادی.

ولی باز خالصانه در جهت رضای تو گام بر نداشتم و شیطان های درونی و بیرونی در درون من رخنه کرد.

من یک جمله به شما بگویم، اگر می خواهید حرف های شما در درون قلب ها جاگیرد و بر عکس، حرفها]ی دیگران[ در درون شما جا گیرد باید اخلاص پیدا کنید.

ای مردم شهیدپرور؛ من از میان شما رفتم ولی پیش از آن که دلتان به حال من بسوزد به حال انقلاب گریه کنید و آینده هر روز آن را در نظر بگیرید و دقت بخرج دهید در کارهای تان . آیا فراموش کردید جنایت های گذشته را؟

بیایید و تصمیم بگیرید در این جهان اولیای خدا را بشناسید.امروز مسئولیتی که بر ماست طوری است که اگر حرکت نکنیم این نهال تازه انقلاب ، نخواهد توانست به آرزوی خود برسد و اینجاست که برای تداوم انقلاب و تداوم راه شهیدان باید شبانه روز را نشناسید و دل تان را خوش نکنید به چند ساعت کار اداری؛ شما چطور جواب خون های عزیزان را خواهید داد؟

بنده که الان این کلمات را می نویسم دلم می سوزد که چرا تلاشی برای اسلام نکردم و نمی دانم که آیا آبرویی در نزد پیامبر خواهم داشت یا نه. خدا کند که مورد عفو و رحمت بی پایان الهی قرار گیریم.

خدایا ؛ تو آرامش جان هایی تو دریای رحمتی تویی که از درون ما خبر داری و می دانی بنده خوبی نبودم ولی با فضل و کرمت با ما رفتار کن. الهی عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک .من که طاقت عدل تو را ندارم و اگر نبود امید من به بخشش تو و اینکه بلکه روزی تو ما را دوست بداری و می دانی باید خودکشی می کردم زیرا که سراسر وجودم غرق در آلودگی ها بود. خدایا باز هم شکر شکر شکر.

من زیاد سرتان را درد نمی آورم زیرا من دو وصیت نامه دیگر در خانه دارم ولی باز هم گفتم شاید خودم که نتوانستم بلکه این حرف ها به عمل برسد.

ای قشرها و گروه هایی که در کارهای دولتی هستید؛

به بیت المال زیاد اهمیت دهید و جمله مولای متقیان (ع) که بزرگترین خیانت خیانت به بیت المال است را خوب با پوست و گوشت خود ذوب کنید و در فکرتان باشد. شمایی که دارید کار می کنید فردای قیامت در برابر چهل میلیون نفر باید جوابگو باشید مخصوصاً شما ای عزیزانی که در مراکز آموزشی هستید اولاً ای مربیان می بخشید که وظیفه شاگردی را به جا نیاوردم در ثانی خیلی در جهت بالا بردن سطح معلومات و فرهنگ دانش آموزان بکوشید و اجر آن را از خدا بخواهید.

و شما ای عزیزان دانش آموز به آن خدایی که می پرستید محیط سالمی چون آنجا کمتر گیر می آید قدر مسئولان خود را بدانید دلسوزی برخی آنها از پدر شما بیشتر است شاید باور کردنی نباشد ولی کم کم به آن می رسید. خلاصه وقت را و فعالیت های خود را و سعی کنید دو بال علم و تقوی را آویزه خود کنید. والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا..

آری دنیا جز پلی و گذری بیش نیست مردانی به راحتی عبور خواهند کرد که در راه خدا فعالیت کنند. ای عزیزان از آن روزی که برادرمان تاریخی شهید شد ببینید چه کار کردیم چرا فراموش کردیم. یاد او را در قلب های خود زنده کنید.

در پایان مجدداً از همه شما عفو و بخشش می طلبم و آرزومندم که موفق و موید باشید.

والسلام      62/12/4   محمدرضا اقبالی.


جهت مطالعه وصیت نامه اول شهید وزندگینامه کامل شهید به اینجا رجوع نمایید .

 

 

 

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده