دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۱۳
بعداز عملیات خیبر مسئولین از فرماندهان نظامی می خواستند تا با یک عملیات پیروز در زمین های اطراف بصره انجام دهند. فرماند هان هنوز به هور الهویزه و رسیدن به دجله و جاده العماره بصره می اندیشدند. اما هور دیگر مثل قبل از خیبر بکر و دست نخورده نبود و دشمن کارهایی اساسی در هور انجام داد.
عملیات بدر در یک نگاه

نوید شاهد: بعداز عملیات خیبر مسئولین از فرماندهان نظامی می خواستند تا با یک عملیات پیروز در زمین های اطراف بصره انجام دهند. فرماند هان هنوز به هور الهویزه و رسیدن به دجله و جاده العماره بصره می اندیشدند. اما هور دیگر مثل قبل از خیبر بکر و دست نخورده نبود و دشمن کارهایی اساسی در هور انجام داد. تشکیل یگان های فرسان الهور یکی از این اقدامات بود. این نیروهای عراقی که بومی هور بودند بسیار سنگ دل و قدرتمند بودن و نیروهای ما را شبانه در پایگاه ها سر می بریدند.

مسلح کردن هور بستن راه آبها با موانع مهندسی مانند: خورشیدی، سیم خاردار، تیر آهن و نبشی، تشکیل پایگاه های متعدد، ایجاد گشتی های متعدد، احداث دکل های دید بانی و کمین های سیار، بریدن برخی نی ها و خشک کردن بخشی از هور برای ایجاد قدرت مانور زرهی از اقدامات دشمن بود.

کار در هور دیگر مثل گذشته نبود بر سختی و پیچیدگی کار افزوده شد. اما نیروهای قرارگاه نصرت با قدرت به کار خود می پرداختند. و ضمن زیر نظر داشتن دشمن، فعالیتهای اطلاعاتی و عملیاتی هور را ساماندهی می کردند. در این مرحله نیروهای نصرت به دلیل اقدامات اطلاعاتی و مهندسی دشمن با استفاده از لباس غواصی بخشی از شناسایی ها را انجام می دادند. که در نوع خود کار جدیدی بود و تا قبل از آن بی سابقه بود. بدین ترتیب استفاده از غواص برای نخستین بار در دفاع مقدس وارد روش های نظامی و سازمان رزم ما شد و اوج تبلور آن در عملیات والفجر 8 و کربلای 5 بود.

تمام تیپ و لشکرهایی که در منطقه هور مستقر بودند مرتبط با این قرارگاه بودند. و به نحوی مدیریت آن یگانها را نصرت به عهده داشتند. نیروهای علی هاشمی و حاج حمید رمضانی با جدیت تمام در این منطقه ضمن آماده کردن زمینه عملیات بدر هور را برای دشمن نا امن کردند تا با فراق خاطر به تقویت استحکامات نپردازد.
دشمن بعد از خیبر مرکز فرماندهی دجله را با یگان های بسیار ایجاد کرد که یکی از کار هایش مسلح کردن هور با موانع مختلف بود. ولی باز هم هور مناسب ترین گزینه پیش روی فرماندهان ما بود. ما نیروی زرهی آن چنانی ای نداشتیم تا در دشت های باز عملیات کنیم. تجهیزات زرهی دشمن آن قدر قوی بود که امکان عملیات در زمین عادی و باز را غیر ممکن کرده بود، اما هور نیروی کم تری لازم داشت. زرهی دشمن هم قدرت مانور زیاد نداشت. بچه های شناسایی قرارگاه، هور را مثل کف دست می شناختند. فقط یک مشکل بود؛ عراق حواسش به هور جمع شده بود. منطقه عملیات بدر در غرب هور الهویزه بود. از شمال به ترابه و از جنوب به القرنه، فرات و کانال سوئیب منتهی می شد. یک خشکی به طول دو و عرض نه کیلو متر؛ بقیه هور. هور الهویزه در شرق و هور الحمار در غرب خشکی بودند. دجله و جاده ی العماره - بصره هم از همین منطقه می گذشتند.

قبل از خیبر هور پدافند ضعیفی داشت. اما بعد از خیبر دشمن هوش یار شد بود و چند رده ی پدافندی در هور ساخته بود. عراق نیرو های کمین را توی آب را ه ها و نی زارها پخش کرده بود. نی زار ها ی حول و حوش پل خندق را قطع کرده بود تا نیرو های کمین منطقه دید بهتری داشته باشند. در قسمت شمالی منطقه دکل های دیده بانی بسیاری زده بود. سیم خاردار را هم در ورودی های پخش کرده بود. در شمال قلعه ی صالح باند فرودگاه زده بود و در جنوب القرنه پدهای هلی کوپتر ساخته بود.
قبل از شروع عملیات، 29 گردان پیاده 2 گردان مکانیزه، 9 گردان توپ خانه و 5 گردان تانک از منطقه حفاظت می کردند. زمین عملیات به دو منطقه ی شمالی و جنوبی تقسیم می شد. قرار گاه نجف از شمال البیضه تا آب راه جمل حمله می کرد. قرارگاه کربلا از آب راه جمل و روستا ی نجیره در شرق دجله و در جنوب در القرنه عملیات می کرد. قرارگاه نوح هم باید در ادامه ی عملیات کانال سوئیب را منفجر می کرد و آب را به سمت بصره رها می کرد به قرارگاه ظفر و نجف 2 به صورت احتیاط و انجام عملیات فریب، ماموریت های جداگانه واگذار شد. قرار گاه ظفر باید آماده می شد تا در صورت امکان با هلی برد از العزیر به طرف شمال در غرب دجله حرکت کند. قرار گاه نجف 2 هم مامور شد روی جاده ی العماره – بصره و قسمت های شمالی پل العزیر آتش بریزد.

نیرو های عمل کننده در بدر:


قرار گاه نجف 1: یک لشکر از نیروی زمینی ارتش و سه لشکر و سه تیپ از سپاه


قرار گاه نجف2: یک لشکر و یک تیپ از سپاه


قرار گاه کربلا: سه لشکر و یک تیپ از نیروی زمینی ارتش و چهار لشکر و سه تیپ از سیاه


در مجموع چهار لشکر و یک تیپ از ارتش و 9 لشکر 9 تیپ از سپاه هم راه واحد های مهندسی جهاد و پشتیبانی و ترابری هوایی و هوانیروز ارتش در عملیات شرکت داشتند.
عملیات بدر ساعت 23 روز 19 اسفند 1363با رمز یا فاطمه زهرا شروع شد. در محور قرار گاه کربلا (جناح جنوبی عملیات) خط شکسته شد. فرماند هان یگان های قرار کربلا برای انتقال نیروهایشان قایق می خواستند که کم بود. این بار هم مثل عملیات خیبر تاثیر تحریم اقتصادی و برنامه ی آمریکن استانچ، که راه دست رسی ایران به تجهیزات دارای کاربری نظامی مثل قایق های موتوری را بسته بود کاملا محسوس بود. نیروهای تکاور قرار گاه نجف 2 (نصرت) در محور ترابه(حد شمال منطقه ی عملیات) به دلیل هوش یاری دشمن، با آتش سنگینی روبه رو شدند، اما بالاخره تا صبح جنگیدند و پاسگاه ترابه را گرفتند، از آن جا که سر و صدا و شروع در گیری در محور های دیگر دشمن را هوش یار کرده بود، نیروهای محور پاسگاه ابوذر، که از دو ساعت قبل وارد شده بودند و در 50 تا 200 متری دشمن بودند به خشکی رسیدند، اما چون تعداد شان کم بود شهید شدند. در محور قرار گاه نجف 1 از ساعت 22، هم زمان با پیاده شدن غواصان خودی از قایق ها و رفتن به سوی سیل بند، منورهای دشمن منطقه را روشن کردند. اما مشکل خاصی پیش نیامد و نیرو ها توانستند راس ساعت 23 به خط حمله کنند. در این محور نیز خط به آسانی شکسته شد و تا ساعت 24 به پایان رسید. هم زمان با شکسته شدن خط، نیروهای موج دوم وارد عمل شدند. مرحله بعدی الحاق یگان ها روی سیل بند بود. تا آن لحظه میان سه لشکر خط شکن سپاه شکاف وجود داشت. پس از انجام عملیات الحاق یگان ها به سوی ساحل شرقی دجله پیش روی کردند. عملیات بدر به رغم این که در ساعت های اولیه با پیش روی و پیروزی نیروهای ایرانی هم راه بود، اما به دلیل بعد مسافت و کم بود امکانات ترابری (قایق) و نبود عقبه ای مطمئن برای نیرو هایی که تا عمق مواضع دشمن پیش روی کرده بودند در ادامه به مشکل خورد. روز پنجم ساعت هفت صبح تیم تخریب ونیروهای گردان امام حسین (ع) محاصره شدند. نیروهای مستقر روی پل اتوبان مرتب بی سیم می زدند می گفتند ما ازچهار
طرف زیرآتشیم. برادر مهدی باکری که صبح برای ارزیابی وضعیت نیروهای روی پل نزدیک آن رفته بود درخواست کرد یک تیم تخریب دیگر بفرستند تا پل را منفجر کنند.
هواپیما و توپخانه ی دشمن محل تجمع نیرو ها را زیر آتش گرفتند و تنها پل نفررو را، که روی دجله بود، هواپیما ها بمباران و منهدم کردند. نیرو ها در غرب دجله ماندند تا تیم تخریب بیاید و پل اتوبان را منهدم کند. از قرارگاه خاتم الانبیاء هر چه به مهدی باکری فشار آوردند که عقب برگردد قبول نکرد. مهدی باکری و چند نفر دیگر از فرماندهان کنار بسیجی ها شهید شدند. پس از شهادت مهدی باکری و دیگر فرماندهان و از دست دادن سر پل مقاومت در شرق دجله که شهید باکری و نیرو هایش در آنجا ایجاد کرده بود راهی جز عقب نشینی نبود. دلیل دیگر بمباران های شدید شمیایی دشمن بود عراق از 22 تا 27 اسفند سال 63 بیش از 30 مرتبه از انواع سلاح های شیمایی استفاده کرد.
شرایط پیش آمده در منطقه نبرد برای فرماندهان هیچ شکی باقی نگذاشت که باید هر چه سریعتر نیروها به عقب هدایت کنند بنابراین عملیات بدر پس از 8 روز جنگ و مقاومت با آزاد سازی روستای ترابه، لحوک، نهروان، فجره، و نیز تصرف بیش از 800 کیلو متر مربع از زمین های هور و تصرف جاده خندق ( الحچرده) به طول 13 کیلو متر، که فاصله اش با جاده العماره – بصره شش کیلومتر است تمام شد. تشدید جنگ شهرها و جنگ نفت کش ها از پیامدهای فوری عملیات بدر بود.
در بدر و خیبر ما به راه حل جدیدی رسیده بودیم، ولی توانایی ما با این حرکت ها سازگاری نداشت و توپخانه دور بردی که بتوانیم بیش از 30 کیلو متر را هدف قرار دهیم نداشتیم. امکانات هوایی در اختیار ما نبود و تفکیک مجموعه ارتش و سپاه هم وضعیت خاصی به وجود آورده بود که توانایی ما را کم می کرد.
نداشتن آتش پشتیبانی موثر و نداشتن امکانات و تجهیزات و مهمتر از این ها ورود عراقی ها به مرحله جدیدی از جنگ از عواملی بود که باعث شد در بدر نتوانیم به تمام اهداف مان برسیم. اما باز هم برتری از ما بود چرا که روش و تاکتیک از ما بود. عراقی ها برای دفع این معضل از بمب باران شیمیایی استفاده کردند.


دشمن بی سابقه ترین بمب باران شمیایی اش تا آن زمان را در بدر انجام داد. آنها که از نظر کیفی توان تقویت نیرو هایشان را نداشتند، با تجهیزات شیمیایی ضعف شان را جبران کردند. البته از آنجا که در درگیری و نبرد در منطقه ای نزدیک بود دشمن عقبه ما را که جزایر مجنون بود بمباران شیمایی می کرد.
هر چند در این عملیات نتوانستیم به اهداف مد نظر برسیم و در خیبر هم به همه اهدافمان نرسیدیم اما مجموع اقدامات در هور دستاوردهای بزرگ تاریخی را به همراه داشت. از نظر نظامی پیچیده ترین جنگ ها و اقدامات عملیاتی عبور از آبها است. آن هم آبهایی مثل هور با آن وسعت و طول و عرض وسیع و پیچیده. فعالیت های شناسایی قبل از عملیات خیبر در هور بود که امیدواری فرماندهان ارشد سپاه را برای عملیات در هور بیشتر کرد و این اطمینان را به آنان داد که می توان با عبور از این ناحیه ضربه ای بزرگی به دشمن زد.
این کار فوق تصور توسط کسانی مثل علی هاشمی و معاونش حمید رمضانی که نخبه اطلاعاتی و مغز متفکر شناسایی با کمک نیروهای قرارگاه نصرت و افراد بومی هور که شامل عرب های دشت آزادگان و عرب های عراقی معتقد به انقلاب اسلامی صورت گرفت. نتیجه این اقدامات که منجر به خیبر و بدر شد جنگ مردمی و انقلابی ما را به یک مرحله دیگر از بلوغ رساند. جنگی که در سال دوم جنگ شکل گرفت و فارغ از دستور العمل های دیکته شده نظامی بود. و باعث پاک سازی بخش اعظمی از مناطق اشغالی کشور شد. روشهای جدیدی به این جنگ مردمی افزوده شد که در بردانده استفاده از قایق، غواص، عملیات در آب و... بود که پیش از این سابقه نداشت. تجربه عبور از آبها در خیبر و بدر و درس های آموزنده آن بود، که امروز در زمره درسهای آموزنده و علمی برای کارشناسان و دانشکده های نظامی دنیاست و از آن الگو بهره می گیرند.
در سال پنجم و ششم جنگ منجر به عبور بزرگ و تاریخی از اروند وحشی و فتح فاو و عبور از آب گرفتگی و دژهای مستحم شرق بصره و نزدیک شدن به آن شهر شد. و در مجموع جامعه بین الملل با پذیرش خواسته های ایران و جلوگیری از سقوط عراق قطع نامه 598 را تصویب کرد. و بخش مهمی از حقوق ایران را پس از 7 سال جنگ به رسمیت شناخت.
بعد از عملیات بدر انجام عملیات بزرگ در هور از دستور کار فرماندهان خارج شد. اما هور همچنان محل تلاش های گسترده نظامی سرنوشت ساز جنگ بود. یکی از عوامل اصلی در موفقیت رزمندگان در عملیات والفجر 8 فعالیت های گسترده فریبنده ای بود که در هور صورت گرفت. اقدامات گسترده مهندسی، بالا بردن تعداد شناسایی ها و تحرکات وسیع، جابجایی نیرو که باعث فریب دشمن شد. و تا سه روز پس از شروع حمله به فاو دشمن هنوز به سمت اصلی تک رزمندگان مطلع نشده بود.

رعایت اصل غافلگیری دشمن در زمین و زمان عملیات فوق العاده اهمیت دارد و کمبود امکانات لجستیکی و جنگ افزاری ما را تا حدود زیادی جبران می کرد. در عملیات والفجر 8 دشمن در زمین عملیات غافلگیر شد به طوری که سه روز پس از آغاز تک رزمندگان اسلام تحرکات جدی خود را شروع و یگان های اصلی و زبده خود را به منطقه اصلی در گیری فرستاد.
این فریب دشمن مرهون تلاش های علی هاشمی و همرزمانش در قرارگاه نصرت بود که به صورت شبانه روزی با صدها دستگاه ماشین آلات مهندسی، و جابجا کردن امکانات و نیرو در منطقه هور دست به تحرکات شدید زد به طوری که برای بسیاری از رزمندگان هم مشخص نبود که سمت اصلی تک هور نیست این مسئله با ظرافت و رعایت دقیق مسائل حفاظتی صورت پذیرفت و ذهن دشمن را به این منطقه مشغول کرد. با بررسی بیشتر این موضوع می توان به نقش علی هاشمی در فتح فاو پی برد. 

یکی از اسناد به دست آمده از ارتش عراق در عملیات والفجر 8 نامه ای از فرمانده تیپ 111 از لشکر 26 عراق به دست آمده که در آن گزارشی از تحرکات 400 دستگاه مهندسی در سواحل اروند بود. و بعد از گزارش نتیجه گیری کرده بود که عملیات بعدی ایرانی ها در این منطقه صورت می گیرد. ماهر عبدالرشید در جواب نامه اش نوشت: (( ایرانی ها می خواهند ما را در فاو و آبادان فریب دهند شما بی خود در دل نیروها ترس نیاندازید. ما بهتر میدانیم ایرانی ها کجا می خواهند عملیات کنند.))

در آستانه عملیات میزان شناسایی ها را در هور افزایش یافت تا دشمن حساس تر شود. سیستم پدافند هوایی هاگ هم مستقر شد و فرمانده هان یگان های خط شکن در منطقه تردد می کردند تا نظر دشمن به این سمت جلب شود. ده ها دستگاه تانک از اهواز به سمت حمیده و هویزه و سپس جفیر منتقل کردند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده