شهید حسن توسلی
شهید حسن توسلی به تاریخ 2/1/1345 در روستای چرمه از توابع شهرستان سرایان متولد وبه تاریخ 6/12/1365 در شلمچه به فیض شهادت نائل شد.

زیبائیهای طبیعت هرساله در بهار تجلی می کند. هرساله در فصل پاییز، برگهای درختان و سبزینه های زمین خشک شده، به طوری که گویی درختان مانند چوب خشک و علفزارها و مراتع به دشتهای بی آب و علف تبدیل می شوند و این باور به انسان دست می دهد که این زمینها و درختان مگر روزی سبز هم بوده اند؟ دشتها و دامنه کوهها کم کم رخت سفید به خود می پوشاند و سرمای زمستانی، سراسر این مناطق را دربر می گیرد. درفصل بهار، رنگ طبیعت عوض شده و شور و نشاط همه چیز را دگرگون می کند. این سیر و تحول، تولد و مرگ را در نظر انسان مجسم نموده و تذکری برای خوب زیستن و خوب بودن و در نهایت خوب رفتن از این دنیا را در بردارد. شهدای عزیزمان نیز اینچنین بودند. در این میان شهید حسن توسلی، در فصل شکوفه و طراوت، پا به عرصه جهان گذاشت. تاریخ ولادتش 2/1/1345 در روستای چرمه از توابع شهرستان سرایان درخانواده ای مذهبی، متدین وزحمتکش ثبت شده است.

دوران کودکی خود را در آغوش گرم و پرمحبت خانواده سپری کرد. پدر حسن کشاورز بود و مایحتاج زندگی خود و خانواده اش را از این طریق بدست می آورد. حسن وقتی به سن هفت سالگی رسید وارد عرصه دیگری از زندگی شد و در دبستان امیر کبیر همان روستا ثبت نام و توانست دوران ابتدایی خود را با موفقیت پشت سر بگذارد.

او پسری خوش اخلاق ومهربان، که مورد پسند همگان بود. پس از اتمام دوران ابتدایی وارد مقطع راهنمایی شده ولی به دلیل وجود مشکلات، نتوانست تا اول راهنمایی بیشتردرس بخواند واز تحصیل بازماند.

وی فردی زحمتکش وپرتلاش بود. در کارهای کشاورزی ودامداری به پدر کمک می کرد تا شاید بتواند از سنگینی باری که بر دوش پدر است بکاهد. او در تمام مجالس مذهبی ودینی شرکت داشت وهمگی را هم دعوت می نمود.

مرحله دیگر زندگی وی، فرارسیدن زمان خدمت مقدس سربازی بود، که با اشتیاق لباس رزم و سربازی را بر تن استوار کرد. بدین طریق زمینه خدمت پاک و خالصانه او به وطن و نظام مقدس جمهوری اسلامی فراهم و مهیا شد. بعد از گذراندن دوره آموزشی، به جبهه اعزام شده ومدت قابل ملاحظه ای را با رشادت های فراوان درسنگراسلام جانفشانی کرد. ولی سرانجام در تاریخ 6/12/1365 حین عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه، خرقه پوسیده دنیایی از تن خارج و لباس وصل جانان را به خود پیچید. یک بار در جواب یکی از نزدیکانش که از اوسؤالی در مورد پلاکی که به گردن آویخته داشت، با لبخند گفت: « این کلید در بهشت است » موقع شهادتش نیزترکش به ناحیه گردن او اصابت کرده و با شال، گردنش را می بندند تا خون جاری نشود. در راه اعزام به بیمارستان مرتب نام خدا را بر زبان جاری داشت و مولایش حسین(ع) را صدا می زد که به فیض شهادت نائل شد. روحش شاد و یادش گرامی.


منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده