معلم شهید رضا افتادگان بیدگلی
رضا در اوّل مرداد ماه 1342 در بیدگل متولّد شد .وی پس از طی مراحل کودکی ، عازم مدرسه شد . بعد از اخذ دیپلم تجربی ،در دانش سرای تربیت معلّم قبول شد ولی شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران باعث شد که درس را رها کند و برای خدمت به محرومین جامعه از سویجهاد سازندگی عازم چابهار ( سیستان و بلوچستان ) شود.بعد از شرکت در عملیات رمضان ( شلمچه ) ، در شب پنج شنبه 1361/مرداد/7 به شهادت رسید

زندگی نامه وصیت نامه و تصاویر معلم شهید رضا افتادگان بیدگلی

 

رضا در اوّل مرداد ماه 1342 در بیدگل متولّد شد .وی پس از طی مراحل کودکی ، عازم مدرسه شد . بعد از اخذ دیپلم تجربی ،در دانش سرای تربیت معلّم قبول شد ولی شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران باعث شد که درس را رها کند و برای خدمت به محرومین جامعه از سویجهاد سازندگی عازم چابهار ( سیستان و بلوچستان ) شود .

مدّتی در بخش پیر سهراب چابهار مشغول خدمت به محرومین بود که در تاریخ 1360/آبان /12 تصمیم گرفت به همراه دیگر دوستان خود از آن جا عازم جبهة جنگ علیه صدام متجاوز در منطقه سوسنگرد و بستان شود .

از این که احساس می کرد خانواده علاقه مند به ادامه تحصیل او در دانش سرای تربیت معلّم بودند ، در نامه ای خطاب به آنان گفت : « اگر منظور ، تحصیل علم و اخلاق است انسان باید آن را در جبهه بیاموزد ؛ انسان در جبهه ساخته می شود » .  پس از پایان مأموریت ، مدّتی را در دانش سرا مشغول تحصیل شد و نزدیکی امتحانات بود که حضرت امام خمینی در پیامی خطاب به جوانان نیاز جبهه را به نیرو اعلام فرمودند که این شهید ، امتحانات پایان ترم را رها کرد و داوطلبانه در تاریخ 1361/تیر/28 عازم جبهه شد .

بعد از شرکت در عملیات رمضان ( شلمچه ) ، در شب پنج شنبه 1361/مرداد/7 به شهادت رسید .

 

روحش شاد و راهش پررهرو باد !

 

بسم اللّه الرحمن الرحیم

« والّذین هاجروا فی سبیل اللّه قتلوا و ماتوا لیزر

وفمنهم اللّه رزقاً حمنا و ان اللّه خیروا الرازقین »

و آنان که در راه خدا از وطن هجرت گزیده و در این راه کشته شده یا مرگشان فرا رسیده البتّه خدا رزق و روزی نیکویی نصیبشان می گرداند که همانا خداوند بهترین روزی دهندگان است .

با درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) و سلام بر تمامی شهدای اسلام به خصوص شهدای کربلا و تمامی مجروحین و معلولین انقلاب اسلامی ایران ،

چند کلمه ای را در این فرصت کوتاه خواستم به عنوان وصیّت بنویسم .

- پروردگارا ! ای خدای بزرگ و یکتا ، چگونه شکر و سپاس تو را به جای گذاریم ، در حالی که تو به ما و سربازان امام زمان (عج) و نائب بر حقّش امام خمینی (ره) منّت گذاردی تا بتوانند به جبهه های حق علیه باطل بروند و در راه تو قدم بردارند .

- سلام و درود بر تو ای سید به خون خفته .

- ای خانواده شهید ! چه ایثارگونه فرزند دلبندت را تقدیم و تسلیم خدا کردی ، بدان که دیگر فرزندان اسلام و یاران مولا صاحب الزّمان ( عج) نخواهند گذاشت اسلحه خونین جوانان شما بر زمین بیافتد .

باید شرق و غرب بدانند که جوانان قهرمان و شهیدپرور ایران در حالی به سوی معشوقه خود می روند که عاشقان و گل های پرپر شده را بر دوش مردم می بینند که به سوی منزلگه ابدی رهسپارند .

- آری ، حزب اللّه از مرگ نمی هراسد ، بلکه به این گونه مُردن افتخار می کند .

گر مرد رهی ، میان خون باید رفت    از پای فتاده ، سرنگون باید رفت

 

 - ای امّت دلاور و شهیدپرور ! اگر می خواهی در نزد خدا افتخار جاویدان پیدا کنی ، فقط یک راه می تواند شما را به این هدف برساند و آن اطاعت مطلق شما از ولایت فقیه است ، تا آن جا که می توانید باید خودتان را با قوانین اسلام منطبق سازید و با پیروی و اطاعت از این قوانین چنان سیلی محکمی بر گوش منافقان داخلی و مخالفان روحانیّت مبارز و بااخلاص بکوبید و آن ها را خفه کنید .

- هم چنین از مردم می خواهم ، مرا به بزرگواریتان ببخشید و حلال کنید .

- پدر و مادرم ! از این که إن شاء اللّه جزء خانواده های شهدا قرار می گیرید برخود ببالید ،

- پس مادر جان ! نزد تو التماس می کنم در درجه اوّل مرا ببخشی و در هنگام حجت « إن شاء اللّه » دستت را به سوی خدا بلند کن و برایم دعا کن که هیچ کس برایم عزیزتر از تو نیست و فقط تو می توانی با دعاهایت مرا از بند این همه گناه در نزد خدای خود رهایم کنی و مبادا از نبودن جسم بی ارزش من در این دنیا کوچک ترین ناراحتی در خود راه دهی و خدای نکرده گریه کنی ، باید بدانی که ما همه از اویم و به سوی او می رویم . « اناللّه و انا الیه راجعون »

- پدر و مادر و خواهر و برادرانم ! عروسی من در جبهه و عروس من شهادت است ، صدای غرش گلوله توپ و خمپاره عقد مرا خواهند خواند و باپوشی از خون گرم و سرخ ، خود را برای معشوقم آرایش خواهم کرد و در قلقله شادی مسلسل ها و بارش نقل سربی در حجله سنگر عروس شهادت را به آغوش خواهم کشید و در همهمة تشعییع کنندگان پیکرم که اتومبیل تابوتم گلباران می شود

مشت هایم را گره کرده و با تکبیر اللّه اکبر آن را تا منزلگه عشق بدرقه خواهند کرد ، عروس من شهادت است و نام فرزندم آزادی و من از همین جا فرزندم آزادی را به شما می سپارم . إن شاء اللّه همه تان در راه مستقیم اللّه قدم برخواهید داشت و دست از پیروی امام و رهبر عزیزمان برنخواهید داشت .

- برایتان آرزوی سعادت و خوشبختی دارم .

- خدایا ، خدایا ! تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار .

- رزمندگان ما را پیروز و شاد بگردان .

 

والسّلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته

رضا افتادگان

امضا : 1361/مرداد/7


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده