مادر شهیدان حمید، مجید و مجتبی دقیقی کاشانیان
حاجیه خانم کبری صالحی زارعی مادرمعظم شهیدان حمید، مجید و مجتبی دقیقی کاشانیان به فرزندان شهیدش پیوست .

مادر شهیدان حمید، مجید و مجتبی دقیقی کاشانیان به فرزندان شهیدش پیوست

مادر شهیدان حمید، مجید و مجتبی دقیقی کاشانیان به فرزندان شهیدش پیوست

حاجیه خانم کبری صالحی زارعی  مادرمعظم شهیدان حمید، مجید و مجتبی دقیقی کاشانیان به فرزندان شهیدش پیوست .

والده مکرم شهیدان دقیقی به علت بیماری و کهولت سن ،  هفته گذشته در سن 78 سالگی در بیمارستان آیت اله یثربی کاشان به رحمت خدا پیوست .مراسم تشییع  پیکر آن مرحومه  از حسینیه چهل تن کاشان  واقع درخیابان ملامحسن به سمت مزار فیض کاشان برگزار شد . مراسم ترحیم نیز پنجشنبه ، از ساعت 18:30الی 20 در  خیابان باباافضل کاشان ،حسینیه پنجه شاه ، برگزار گردید .

مادر شهیدان حمید، مجید و مجتبی دقیقی کاشانیان به فرزندان شهیدش پیوست

پاسدار شهید حمید دقیقی ، 30 فروردین ماه 1343 درکاشان به دنیا آمد .دوران تحصیل ابندایی و راهنمایی را به پایان رساند . دانش آموز دبیرستان بود، با اوج گیری مبارزات مردم در زمان انقلاب فعالانه در پی فرمان امام به تلاش پرداخت و بارها مورد ضرب و شتم عمال رژیم پهلوی قرار گرفت .با شروع جنگ تحمیلی به جمع برادران سپاه یوست .سوم دبیرستان بود که رضایتنامه اش را برای پدرش برد تا امضا کند. پس از آموزش به آبادان اعزام شد .بارها گفته بود : از وقتی که انقلاب را شناختم و با مرجعیت امام آشنا شدم تصمیم گرفتم راه امام که همان راه انبیا و معصومین است را ادامه دهم و شهید شوم و الان که فرصت پیش آمده دلم نمی خواهد تنها آرزویم را از دست بدهم   .حمید اولین شهید خانواده و از اولین شهدای کاشانی در جنگ تحمیلی بود که پس از نبردی قهرمانانه در جبهه فیاضیه آبادان ، چهارم دیماه 1359 به شهادت رسید .

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیت نامه شهید حمید دقیقی

وقتی خبر شهادتم به شما رسید دستهایتان رابالا ببرید و از خدا بخواهید تا مرا به درگاهش بپذیرد و راه شهیدان را ادامه دهید تا دین خدا در جهان حاکمیت پیدا کند .

رزمندگان در دانشگاه جنگ اخلاق معارف جهاد اسلامی و خود سازی را عملا می آموزند .

مسلمانان باید بدانند جنگ بدون شهادت معنی ندارد . اسلام مظلوم است بدلیل این که قدرتمندان آن را در حجاب قرار دادند . هنگامی که پیرمردی بر زمین می افتند فرزندش که در این مصاف همرزمش بود بار مسئولیت او را مردانه بدوش می کشد . از شهادت خوشحال باشید و به آسانی از آن استقبال کنید . آفرین بر شما رزمندگان که میهن خود را بر بال ملائکه نشاندید و در میان ملل جهان سر افراز نمودید . از همان روز های آغاز جنگ سپاه ظفر مند اسلام حرکتی کرد که همه جهانیان را به حیرت واداشت ایستادگی رزم آوران انقلاب اسلامی به قدری غرور آفرین است که تنها خداوند متعال می تواند از آنان تشکر نماید .

مپندارید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده هستند و نزد خدای خود روزی می خورند . این مجاهدین واقعی راه خدا هستند که درهای فتح را یکی پس از دیگری می گشایند . کم نیستند برادران رزم آوری که در جبهه های نبرد با کفر صدامی در میان آتش و خون امام زمان خویشتن را با عیان دیده اند .

شما رزمندگان در دو سنگر روحانی و جسمانی ظاهری و باطنی پیروزید . ملت بزرگ ایران و فرزندان اسلام به شما سلحشوران افتخار می کنند . مبارک باد بر بقیه الله ارواحنا له الفدا ء وجود چنین رزمندگان ارزشمند سربازان به جان آمده از جنایات صدام گروه گروه به سپاه ظفر مند اسلام می پیوندند . از یاد امام زمان غافل نشوید که آمریکا که هیچ بلکه تمام ابر قدرتها را به نابودی خواهد کشاند .

با اهمیت بعد فرهنگی و تبلیغاتی بر گسترش فعالیتهای فرهنگی و تبلیغاتی سپاه پاسداران تاکید می کنیم .

امید است که این انقلاب جر قه ای الهی باشد که انفجاری عظیم در توده های زیر ستم ایجاد نماید و به طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا المقدمه الفدا ء منتهی می شود . در جبهه صدای دل نواز ذکر و دعا و نماز شور و حال دیگری به انسان می بخشد . هنگامی که رزمندگان برای رفتن به جبهه آماده می شوند خداوند در برابر ملائکه به چنین آدمهائی افتخار می کند .

هنگامی که رزمندگان تصمیم می گیرند در راه خدا به جبهه های جنگ بروند خداوند برائت آنها را از آتش می نویسد . در سختی بیش از هر چیز دیگری بر سر زبانهاست صحبت فرمانده امام زمان و آرزوی دیدار با ایشان می باشد . مادرم برایم دعا کن که مرگم شهادت در راه خدای بزرگ باشد . هیچ قطره خونی همچون خونی که در راه خدا ریخته شود نزد خدا محبوب نیست . ارزشی که تمام خانواده های شهدا در رابطه با از دست دادن فرزند شان می توانند جایگزین کنند تنها زیارت قبر امام حسین ع است . جبهه آزمایشگاهی است که انسان می تواند در آن میزان وابستگی اش به عالم مادی بسنجد . اگر انسان شرایطش آماده شد و از تمام وابستگی هاست و تعلقات دل کند و دیگر به سوی کوی دوست رفتن معطلی ندارد و او عاشق است و عاشق رسیدن به کوی عشق را می خواهد . ان چه من وصیت می کنم این است که همیشه پیرو خط امام باشید اگر این گونه شوید هیچ خطر و انحرافی شما را تهدید نخواهد کرد و بار دیگر می گوئیم که بایستی از امام پشتیبانی و پیروی کرد و الا مواخذه خدا قرار می گیریم . رهنمودهای امام را با گوش و دل بشنوید و با تمام وجود در انجام فرامینش کوشا باشید . به خدا اگر قبل از کشته شدن می دانستم که در هنگام کشتنم هزار تکه ام خواهند کرد و هر تکه ام را در آتش خواهند سوزانید و بعد خاکستر مرا بباد خواهند داد و بعد از من خانواده ام را به اسارت خواهند گرفت باز هم از صراط مستقیمی که خدایم به آن هدایتم فرموده بر نگشته و در زمره کافران در نمی آمدم.

ضربات دشمن بر پیکر شهید : آرامتر و گواراتر از نوشیدن آب خنک در روز گرم تابستان است . دوست دارم که شما نیز برایم دعا کنید تا مرگم شهادت در راه خدا گردد . شما مردم مدیون خون شهیدان هستید وظیفه شما در مقابل این خونهای پاک بندگی خدا و عمل به اسلام و حفظ وجهه اسلامی انقلاب است . اما برادرم تو اسلحه خونینم را از زمین بردار و تا پیروزی نهائی با پیوستن به خودم راهم را ادامه بده . شهید باید کار خیر داشته باشد رنج و زحمت کشیده باشد نماز های شب خوانی و خدمت به مردم کرده باشد و صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده باشد .

آیا باشیم تا پیر شویم ، از حرکت بیافتیم قدرت غذا خوردن نداشته باشیم و در بستر مرگ آن قدر معطل شویم که همه امید مرگ ما را داشته باشند.

در صدر اسلام اگر زنی از پیامبر(ص) می شنید که عزیزش شهید شده و در پاسخ می گفتند یا رسول الله خدا شاهد است غبار یکه بر صورت تونشسته " برای من تلخ تر است از شهادت عزیزانم "

خدایا چه صحنه هائی که رزمندگان اسلام غرق در خون بودند اما لحظه ای از یاد تو غافل نمی شدند شاید لحظات سنگین امتحان بود آنها در آن موقعیت جسم نبودند . بلکه تمام تعالی یافته از روح تو بودند .

والسلام



بسیجی شهید مجید دقیقی، 18 دی ماه  1345 درکاشان متولد شد تحصیلات ابتدایی ، راهنمایی ودبیرستان را گذراند و در سال 65 در رشته پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد .پدرش از شوق پر درآورده بود .او را در دانشگاه ثبت نام کردند .چند ماه بعد خواست به جبهه برود .پدر قد و بالایش را نگریست ، پیشانی اش را بوسید و بدرقه اش کرد .خبر زخمی شدنش را چند روز بعد شنید .او را به تهران برده بودند حالش وخیم بود .پس از عمل جراحی خطر رفع شد .هنوز زخمهایش کاملا" خوب نشده بود که دوباره به جبهه رفت و در عملیات کربلای 5 شرکت کرد و دهم اسفند ماه 1365 در شلمچه به شهادت رسید .

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیتنامه شهید مجید دقیقی

بنام الله او كه همان او ما را بس است! بنام او كه ما را غرق در لطف خود نموده است! سلام و درود بي‌منتهي به حضور حضرت مهدي (عج) امام ، مولا و جلودار رزمندگان اسلام و پس از سلام خدمت امام خميني رهبر طاغوت ‌شكن و نايب مولا مهدي (عج) آقا و سرور ما كه از خدا مي‌خواهيم سايه‌اش را تا ظهور ايشان از سر ما كم نكند و پس از سلام خدمت آيت‌ الله منتظري و پس از سلام و تبريك بر شهيدان گلگون كفنمان كه با ايثار جان و مال خود اسلام را ياري كردند وصيت‌نامه را آغاز مي‌كنم:

يا رب! چطور از تو سپاسگزاري كنم كه به من لطف نمودي تا قدم در جبهه اسلام و امام زمان بگذارم! چگونه تو را شكر كنم كه به من توفيق دادي قدم در راهي بگذارم كه ادامه راه آقا حسين(ع) است و چطور از تو شكر كنم يا الله! كه به من لطف و مرحمت فرمودي تا در كنار رزمندگان اسلام باشم. اين بزرگترين افتخار و سربلندي است كه انسان در راه حفظ انقلاب اسلامي جان دهد. ما هر چه كه مي‌كنيم براي اين است كه فرداي قيامت توشه‌اي داشته باشيم حال چه بهتر بصورتي برويم كه فردا در مقابل رسول اكرم (ص) و ائمه اطهار و شهيدان گلگون كفن خجل نباشيم. چه زيباست انسان خود را فداي جمهوري اسلامي كند كه آرزو و آرمان چهارده معصوم و ديگر انبياء كه درود خدا بر ايشان باد، بوده است!. مي‌خواستم بروم درس را ادامه بدهم تا در آينده بهتر بتوانيم به اسلام و ميهن اسلاميمان خدمت كنيم ولي اكنون كه حسين(ع) تنهاست و نداي «هل من ناصر ينصرني‌» اش را از زبان رهبر بت‌ شكنمان مي‌شنويم. چطور مي‌شود جبهه را رها كرد و رزمندگان اسلام را ياري نكرد! چطور مي‌شود از اين موقعيت حساس كه خداي تعالي بر جبهه‌ها نظر دارد استفاده نكرد! چطور مي‌توان در اين انجام وظيفه كه بالاتر از درس است كوتاهي كرد! بگذريم كه سنگر علم در كنار جبهه پيكار معني پيدا مي‌كند. اينكه توانستم به جبهه بيايم به دليل دعاهاي برادران و دوستان شهيد و لطف و مرحمت الهي بود و شهادت نيز لطف و مرحمت ديگري است كه از طرف خداوند نصيب من شد و خداوند متعال مرا عاقبت به خير كرد.

من آرزو دارم موقعي بميرم كه تفنگم را به طرف دشمن نشانه رفته‌ام و در حال كشتن دشمنان اسلام و انقلاب باشم و هرگز فكر نكنيد كه با اكراه و يا زور و اجبار به جبهه آمده باشم.

و در آخر من يك سال و سه ماه نماز قضا شده كامل و 9 ماه نماز شكسته قضا شده دارم و از برادرم مي‌خواهم ترتيب آنها را بدهد و از خانواده‌ام و بخصوص برادرم مي‌خواهم مرا حلال كنند و ببخشند.

مادرم! مرا حلال كن و از اينكه حقي بر گردنم داشتي ادا نكردم نيز ببخش مرا و حلالم كن.

خدايا ! ظهور آقا مهدي صاحب‌الزمان (عج) را نزديك كن.

يا رب! اماممان و پيشوايمان كه اميد و رهبر آزادگان است ، خميني بت ‌شكن نايب مهدي(عج) را براي اسلام و انقلاب نگهدار. خدايا ! اين انقلاب اسلامي را حفظ كن. خدايا ! رزمندگان اسلام را پيروز كن و به آنها توفيق بده بيشتر خدمت كنند و هر چه محكمتر و استوارتر در راه تو به پيش بروند. خدايا ! معلولين و مجروحين را شفا بده. خدايا ! شهيدان ما را با شهداي كربلا محشور كن. خدايا ! دشمنان انقلاب را اگر قابل هدايتند هدايت فرما و اگر دست از جنايتكاريهايشان بر نمي‌دارند نابودشان فرما!.آمين يا رب العالمين

خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار

برادر مجید دقیقی کاشانیان

7/اسفند/65





بسیجی شهید مجتبی دقیقی کاشانیان ، اول فروردین ماه 1350 در کاشان متولد شد .ضمن اینکه در مدرسه مشغول درس بود علاقه خود به مسائل دینی و مذهبی را نشان می داد .به ورزش های رزمی ، خطاطی ، نقاشی و سرودخوانی علاقه داشت و از نظر اخلاقی، متواضع ، مهربان و با تقوا بود .عاشق امام بود پس تحصیلات راهنمایی ، از طرف بسیج عازم جبهه شد . در عملیات های زیادی مثل فتح المبین ، رمضان ، کربلای 5 و والفجر شرکت داشت و بارها مجروح شد  ، تا اینکه در آخرین اعزام 12 آذر ماه 1365 به منطقه جنوب اعزام شد و 20 فروردین 1366  درعملیات کربلای8  در شلمچه به شهادت رسید پیکر مطهر وی در منطقه باقی مانده است .

بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه مجتبی دقیقی


11/فروردین/66

به نام او که همان او مرا از فلاکت نجات می دهد. خداوندا، خالقا اگر تو مرا به اشتباهات و گناهانم مواخذه کنی من هم تو را به گذشت و عفوت مواخذه می کنم و اگر تو مرا در آتش وارد کنی به اهل آتش اعلام می کنم که من تو را دوست دارم. نمی دانم چه بنویسم و ازچه بگویم.
صاحبا، تو که می دانی من الان با چه حالت شرمندگی و پشیمانی و بیچارگی در خانه ات را می زنم، تو که دیگر من بنده حقیر و روسیاه و زیانکار و شرمنده را می شناسی، تو که می دانی در عالم برایت هیچ کاری نکردم و در این محضر مقدس تو چه گناهان بزرگی مرتکب شده ام، تو که می دانی هنوز که هنوز است آدم نشده ام و از این می ترسم که مرگم فرا رسد و هنوز بخشیده نشده باشم، تو که می دانی من همان سگ و خوک کثیف هستم و خودم را به عاشقانت که در جبهه اند چسبانیده ام. حال در خانه ات آمده ام و در می زنم. تو که هیچ وقت کسی را پشت در خانه ات نگه نداشته ایی و نگه نمی داری پس مرا ببخش. این بدن ضعیف و ناتوان من چگونه می تواند این همه بار سنگین را که می ترسم سنگین تر هم بشود حمل کند. خدای من تو که می دانی در این عالم ( در این راه) تنهایم و همه همسفرهایم زودتر از من به پیش تو رسیده اند اما تقاضا دارم، خواهش می کنم تمنا و التماست می نمایم که مرا برای همیشه بپذیر و در این خانه ات مرا راه بده. معبودا، معشوقا تو در این عالم فانی نگذاشتی آبرویم برود در حالی که آن دنیا محتاج ترم و چگونه راضی هستی که روبه روی همسفرهای شهیدم، همسفرهای مفقودم و همسفرهای اسیرم خجالت بکشم، چگونه تحمل کنم مواخذه( یتیم ها، مستضعفین و خانواده های شهدا، مفقودین، اسرا)؟ نه، هرگز، مطمئنم که تو درخواست بنده ات هرچند که حقیر و روسیاه و بی آبرو و گناهکار باشد را رد نمی کنی پس مرا ببخش و بپذیر. البته با جامه خونین، من آرزو دارم موقعی بمیرم که مرا کاملا پاک از گناهانم کرده و در حال جنگیدن در راه حضرت دوست باشم همانطور که تمام همسفرهایم همین آرزو را داشتند. ای ملت چگونه به خودتان اجازه می دهید که در کشوری که بوی آقایمان حسین(ع) را می دهد بی حجاب بگردید، چگونه به خودتان اجازه می دهید که حتی دلسرد به انقلاب بشوید و گوشه و کنار مردم را از انقلاب اسلامی برنجانید، چگونه به خودتان اجازه می دهید دعا و نیایش و عبادت را کم کنید، چگونه به خودتان اجازه می دهید به نماز و قرآن و نهج البلاغه اهمیت ندهید و حتی سبک بشمارید، چگونه راضی می شوید امام امت که خداوند متعال سایه اش را از سر ما کم نکند را به فکرش نباشید و دعا به جان وسلامتی کامل ایشان نکنید. بیدار باشید و بدانید امام خمینی که انشاالله حضرت عز وجل از عمر ما بکاهد و برعمر ایشان بیفزاید، نائب برحق ولی عصر حشرت مهدی(عج) است وآیا شرم نمی کنند بعضی هایی که امام را تنها می گذارند؟ در این موقعیت حساس اگر کسانی که از جبهه کوتاهی کرده اند به جبهه نروند، اصلا باید در مسلمان بودن خود هم شک کنند.
من بسیار دوست داشتم درس را ادامه بدهم تا بتوانم در آینده به اسلام و مستضعفین بیشتر از پیش خدمت کنم ولی دیدم جبهه خود نیز دانشگاه است و بعضی ها فکر نکنند و برخود نبالند که ما درس خوانیم و درس خوانده ایم، باید از خجالت بمیرند که حتی یک مرتبه هم در عملیات شرکت نکرده اند و خدا را نتوانسته اند درک کنند. مردم هرطور شده پایگاه های داخل شهر را خالی نگذارید و هیچ توجهی به مسائلی که ایجاد تفرقه می کند نداشته باشید. مادر جان بعد از خدا و اولیای خدا بیشتر از همه چیز وهمه کس شما را دوست داشته و خواهم داشت. اگر سجده کردن به غیر از خدا شرک نبود به شما هم سجده می نمودم.
من را در شب جمعه روی قبر داداش مجیدم به خاک بسپارید. از همه می خواهم که حلالم نمایند. رفیقا، ما را به راه راست هدایت بفرما، طول عمر به امام امت عنایت بفرما، اول پاک بعد خاکمان بگردان، تا ما را نیامرزیده ای از این دنیا مبر، مرگمان را شهادت خونین در راهت قرار بده، نیات ما را خالص کن. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگهدار. آمین یا رب العالمین
برایم طلب آمرزش و بخشش کنید. شلمچه 11/1/66. امضا مجتبی بنده حقیر و روسیاه
مرگ بر ضد ولایت فقیه، مرگ بر آمریکا، مرگ بر منافق و مرگ بر شوروی.



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده